سینماسینما، رضا صائمی
سینما را همواره با ماهیت تصویری آن می شناسند. حتی برخی ورود صدا به سینما وآغازسینمای ناطق را پایان سینمای حقیقی دانسته ومعتقدند زبان سینما تصویر است ولاغیر! با این تعریف سفت و سخت از سینما نه تنها بسیاری از فیلم ها از دایره سینما خارج می شوند که برخی از افراد از جمله نابینایان هم از دایره مخاطبان خارج می شوند. این در حالی است که سینما عناصر دیگری هم دارد که یا ماهیت بصری آن را تکمیل می کند یا تکامل می بخشد از جمله تخیل، از جمله قصه که ادبیات و هنر خلق و خیالپردازی را به هنر هفتم پیوند می زند. حتی صدا. از زمانی که عنصر صدا به سینما افزوده شد هم امکان قصه گویی و تخیل خلاق در آن بیشتر شد و هم جذابیت های تازه به آن راه یافت. ضمن اینکه سینما برای مخاطبان ویژه مثل نابینایان هم قابل استفاده شد. جالب اینکه دوعنصرصدا و تخیل وجه مشترک سینما و نابینایان است. نابینایان توانایی ویژه ای دردرک و تشخیص صداها و اساسا قدرت شنوایی بالایی دارند ضمن اینکه به جای عینیت از ذهنیت و کارکردهای خیال پرور آن بهتر بهره می برند. گرچه فقدان دیدن بخشی از توانایی ذهن برای خیال پردازی را کم می کند اما تخیل به مثابه وضعیت و تجربه ای انتزاعی در این افراد قابل پذیرش و پردازش است. این مقدمه طولانی اما بهانه ای بود برای لزوم توجه به سینما وامکان لذت بردن ازآن برای نابینان. مخاطبان مهجوری که متاسفانه کمتر به آنها و محدویت هایشان برای فیلم دیدن توجه شده است. در همین راستا راه اندازی و فعالیت «گروه سوینا» که سینمای ویژه نابینایان است قابل تامل و تقدیر است. این گروه از اوایل سال ۱۳۹۸ و به منظور ارایه محصولات فرهنگی و هنری به نابینایان و همچنین حمایت از توانمندیهای نابینایان کشور در زمینههای فرهنگی و هنری، با مدیریت گلاره عباسی بازیگرآغاز شد هدف ابتدایی سوینا، توضیحدار کردن و یا پردهخوانی فیلمها بود اما اهداف و مأموریت سوینا به سرعت به سایر حوزهها گسترش یافت. از جمله اکران فیلم توضیح دار، نقد و بررسی کتابهای صوتی، رادیو سوینا که برخی از برنامههای آن عبارتند از سویناگپ، ضربآهنگ، آوای تلاش، خیال عکس، قصه شب سوینا، و روی موج کودک که نابینایان نقش مهمی در تولید، اجرا و تدوین این برنامهها ایفا میکنند، تلاش برای دسترسپذیر کردن نرمافزارهای کاربردی، چاپ منوی رستورانها و کافیشاپها به خط بریل و تولید پادکستهای ویژه که هر اپیزود توسط نویسندگان مجرب به نگارش در میآید و بازیگران، گویندگان و… به شکل پادکست آن را اجرا میکنند. سونیا همچنین از طریق همکاری با جشنواره ها مثل جشنواره فیلم کودک و نوجوان امکان حضور مجازی نابینان و تماشای فیلم ها را برای نابینایان فراهم کرده است. توضیح دار کردن سکانس ها و پلان های فیلم ها برای نابینان به مثابه یک عنصر میانجی است که به مخاطب نابینا کمک می کند تا متوجه موقعیت و حس و حال فیلم درآن لحظه شود. واقعیت این است که این طرح و ایده که هم خلاقانه است هم اخلاقی و انسانی ضمن اینکه سینما را برای نابیناین به عنوان یک کالای فرهنگی و هنری، مصرف پذیر تر می کند، تجربه نو و متفاوتی از فیلم دیدن را امکانپذیر می سازد که در آن شنیدن می شود مانند دیدن! در این تجربه، ابژه دیدن واجد سویه شنیداری شده و گوش ها به چشم بدل می شوند.به عبارت دیگر در این تجربه تماشا، گوش شنوا به مثابه چشم بینا عمل کرده و تصویر و تصور به هم نزدیک می شوند. در اینجا چشم دل به جای چشم سر می نشیند و سینما از تماشاگه راز به رمزگشایی تماشا بدل می شود. مصداقی از این سخن مولانا که: چشم دل باز کن که جان بینی/ آنچه نادیدنی ست آن بینی/ آن چه نشنیده گوش آن شنوی/ و آن چه نادیده چشم، آن بینی