سینماسینما، امیرعلی نصیری
هرگز رو برنگردان (به آلمانی: اثر بدون مؤلف) محصول ۲۰۱۸ روایتکننده داستان زندگی نقاشی به نام کورت است؛ او از آلمان غربی به آلمان شرقی میگریزد، اما همچنان تحت تأثیر زندگی کودکیاش در زمان جنگ جهانی دوم و حکمرانی آلمان نازی است. فیلم نامزد جایزه اسکار و گوی زرین (گلدن گِلاب) در رشته بهترین فیلم خارجی زبان شد.
اگرچه در این فیلم با اثری زندگینامهای (بیوگرافیک) درباره کورت بارنِرت (تام شیلینگ) مواجهیم و طبیعی است که به او، هنرش و رابطه ویژه با خالهاش توجه کنیم که عنوان انگلیسی فیلم هم نقلقولی از اوست، اما در هنگام تماشای فیلم پروفسور سیباند (سباستین کُخ؛ با اصرار ویژهای بر روی عنوان «پروفسور») توجه مرا بیشتر به خود جلب کرد؛ چرا که او با رفتارهایش بیشتر شبیه هر کدام از ماست: در زمان حضور در حزب نازی برای حفظ شغلش (ریاست بیمارستان زنان) اوامر مقام مافوق را اطاعت میکند، بعد از اشغال آلمان شرقی توسط ارتش روس یک کمونیست میشود، برای منفعت خانوادگی حاضر به برهم زدن ازدواج دخترش با معشوق میشود و زمانیکه جانش در خطر قرار میگیرد، فرار از میهن را ترجیح میدهد. اینگونه رفتارها برای شما آشنا نیست؟