سینماسینما، گلاره محمدی
بهروز شعیبی در «بدون قرار قبلی» به سراغ مضمونی قدیمی و شاید کلیشه ای رفته و از دل پرداختن به آن مضمون شخصیتهای فیلمش را تعریف کرده است؛ آنکه می رود، آنکه می ماند و آنکه باز می گردد. فیلم به موضوع هویت و بازگشت به ریشه ها می پردازد و شخصیتهای کم تعداد ولی تاثیرگذاری دارد. قطعاً بخشی از موفقیت فیلم در زمینه شخصیت پردازی و باورپذیری آنها مرهون نویسندگان فیلمنامه (فرهاد توحیدی و مهدی تراب بیگی) و کتابی از مصطفی مستور بوده که فیلمنامه بر اساس آن نوشته شده است.
در کنار فیلمنامه، شعیبی پخته تر از گذشته تسلط خود در کارگردانی را به رخ می کشد و با هدایت اجزای مختلف فیلم، ساختاری واحد و هماهنگ را به نمایش می گذارد؛ موسیقی مسعود سخاوت دوست که هویت کل اثر از آن الهام می گیرد و قاب بندی های محمد حدادی که زیبا و چشم نواز است و طراحی صحنه کیوان مقدم با تاکید بر جزئیاتی که کارکرد دراماتیک دارند. برای نمونه خانه ارشد و نرگس را به خاطر بیاورید؛ معماری خانه، وسایلی که در آن استفاده شده و رنگ هایی که برای بخش های مختلف به کار رفته، فضایی خلق کرده که مخاطب را در مسیر باور کردن آنچه می بیند همراهی می کند.
از سوی دیگر نقطه برجسته فیلم، بازی پگاه آهنگرانی است. یاسمین شخصیت درونگرا، آرام و حساسی دارد که آهنگرانی به او بر پرده سینما جان می بخشد. در مسیر تحول فکری و تصمیم گیری نیز خبری از هیجان نیست و او بسیار کنترل شده و ظریف بازی می کند و در جهت خارج شدن از قالب نقشی که برای او نوشته شده پیش نمی رود. انتخاب کودک بیماری که در کنار یاسمین قرار دارد و نوع بیماری که با آن دست به گریبان است، شاید در جهت ایجاد تعادل میان شخصیتی درونگرا و شخصیتی برونگرا باشد که به خوبی تصویر شده است. دیگر بازیگر درخشان این فیلم الهام کردا است، او در هر نقشی که بازی می کند گرما و انرژی خود را در کاراکتر جاری می کند به گونه ای که تصور بازی بازیگری غیر از او برای مخاطب دشوار و ناشدنی به نظر می رسد.
«بدون قرار قبلی» فیلمی پذیرفتنی است، فیلمی که در مدت زمان نمایشش برای دقایقی، از شرایطی که در آن به سر می بریم دور می شویم، به مکانهای بکر سفر می کنیم، با نوای دوتار و سازهای خراسان همراه می شویم و حتی شاید خود را در جایگاه یاسمین قرار دهیم. اما اینکه به شخصیت اصلی در انتخاب نهایی اش چقدر حق بدهیم براساس نظرات هر بیننده ای متفاوت است.