سینماسینما، محدثه واعظیپور
نمایشهای سالهای اخیر حسین پارسایی (الیور توئیست و بینوایان) متعلق به جریانی بودند که نسبت چندانی با کارنامه او و تجربههایش در تئاتر مذهبی نداشتند. «علمدار» موسیقی، نمایشی است مبتنی بر همه آن تجربهها. آنهایی که با صفت تئاتر لاکچری نفی شد و زمینهای فراهم کرد تا پارسایی و سابقهاش زیر سوال برود و تجربههایی که او پیش از این در تئاترهای مذهبی داشته است. در دعوای بین مخالفان و موافقان تئاتر لاکچری، آنچه نادیده گرفته شد سلیقه و تسلطی بود که پارسایی به مرور به دست آورده و مقلدانش حتی نمیتوانند به آن نزدیک شوند. او در «علمدار» مسیری دشوار را انتخاب کرده تا بین نمایش آئینی و سنتی و موسیقی پیوند ایجاد کند. این اجرا، حرکتی تازه در مسیر نمایشهای مذهبی است که سالهاست در فرم و محتوا خلاقیتی نداشته و بیش از حد تکراری و قابل پیش بینی شدهاند.
«علمدار» شش راوی دارد که هر کدام هر شب متنی را در مدح حضرت عباس (ع) و ماجرای عاشورا میخوانند. در این اتفاق یک گروه نوازنده بزرگ و تعدادی بازیگر، راوی را همراهی میکنند و تصاویری روی ال سی دی نمایش داده میشود. مجموعه این عوامل اتمسفری را میسازد تا تماشاگر با اثر همراه شود. تماشای شش اجرا، حسی خاص در تماشاگر ایجاد می کند چرا که کیفیت حضور راویان متفاوت است و شکل روایتگری یا اجرای آنها از یک جنس نیست. در میان راویان فرهاد قائمیان و مهدی سلطانی به واسطه جنس صدایشان تناسب بیشتری با فضای حماسی اثر دارند. اما امتیاز اجرای این دو بازیگر، تنها به صدایشان مربوط نیست. قائمیان و سلطانی فقط راوی و خواننده متن نیستند، آنها بدون حرکت و بیشتر مبتنی بر صدا و میمیک چهرهشان نوعی از بازی را به نمایش میگذارند. درونمایه متن را درست درک کرده، احساسشان در روایتشان متبلور شده و تسلطشان روی متن و همراهی شان با ارکستر قابل توجه است. آنها بدون اشتباه متن را میخوانند و بیش از همه این امتیازها، صحنه را از آن خود میکنند. قائمیان قویتر و مردانهتر، پر خون و زنده. سلطانی کمی رمانتیکتر اما مسلط و تاثیرگذار. کاش هر دو بیش از این قدر خود را بدانند و کمتر در سریالهایی مقابل دوربین بروند که در اندازه هنر و تواناییهایشان نیست.
اجرای پرویز پرستویی نشان دهنده تسلط او روی بیان و لحن است، پرستویی در هر تجربهای بخشی از پرسونای خود را به میان میآورد و این برای تماشاگر جذاب است. صدای پخته و لحن مناسب او روایت «علمدار» را شنیدنی کرده است. اگر چه این روایت در عین درستی و سلامت، به اندازه روایتگری قائمیان و سلطانی حماسی نیست. شاید برای بینندهای که روایتی از عاشورا میشنود و این روایت مزین به نام حضرت عباس (ع) است، وجه حماسی مهمتر از دیگر قرائتها از این شخصیت و واقعه باشد. به همین دلیل رویکرد قائمیان و سلطانی بیشتر به چشم میآید و تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد.
اجرای حسین پاکدل، هادی حجازیفر و داریوش ارجمند ضعیفتر از دیگران است. پاکدل مجری توانایی است و بر زبان و واژهها مسلط است، اما بازیگر نیست و روایتگری در «علمدار» تنها خواندن متنی شورانگیز نیست. حس و حال او برای این اجرای تک نفره کم است. حجازیفر بازیگری مستعد است که خاستگاه تئاتری دارد، اما روایتگری او همانی نیست که انتظار داریم. اجرای او سرد و بافاصله از فضا و متن است.
پارسایی میداند چطور صحنه و فضا را بسازد تا چشم مخاطب را درگیر کند. میداند چطور تماشاگر را تا انتها مشتاق نگه دارد و به همین دلیل تماشای «علمدار» تجربهای دلنشین است. اگر چه میتوان بازیگرها را حذف کرد و اجازه داد تماشاگر قصه را در ذهنش بسازد. موسیقی گوشنواز، هماهنگی گروه نوازندگان و اجرای پوریا اخواص خواننده قطعات نمایش از دیگر امتیازهای «علمدار» است.
«علمدار» تجربهای موفق در کارنامه حسین پارسایی است. یک نمایش، موسیقی جذاب که بعضی از بخشهایش را میتوان بارها دید و شنید.