وقتی دولت مستقر یک مملکت، مباحث و مواضع رسانهایاش را در توییتر مشاور دائمی و غیررسمی رییس جمهور اعلام میکند، نتیجه آن میشود که این جناب با خطاهای فاحش پی در پی و اظهارات بیدقت، هم خودش را بیش از پیش تضییع میکند، هم دولت را و هم آدم را به واکنش وا میدارد.
وقتی آقای حسام آشنا مشاور رییس جمهور آنقدر بیخبر است که با اشاره به برد موشک ها برای ایجاد امنیت، رسانهها را پاشنه آشیل مملکت میداند و از اینکه برد رسانه ای مان مثل برد موشک هایمان نیست گله میکند، آدم میخواهد به قول عادل فردوسیپور کله اش را به میز بکوبد.
آقای آشنا!
واقعا مگر شما چیزی از آزادی مطبوعات و رسانهها باقی گذاشتهاید که حالا توقع دارید در خط مقدم برای شما بجنگند؟ مگر برای گشایش فضای رسانهای تلاشی کردهاید؟ مگر برای حفظ و بقای رسانهها که دارند در تنهایی و انزوا له میشوند و از بین میروند، فکری کردهاید؟
شما چسبیدهاید به صفحه توییترتان و هی اظهارنظرهای غیرکارشناسی و هزینهزا میکنید و فکر میکنید دنیا چشمش به صفحه مجازی شماست و آخرش هم مجبورید اعتراف کنید که گول خوردید.
آن طرفیها هم چسبیدهاند به تلویزیون که نگاه رسمی و ناکارآمدشان را به ملت دیکته کنند. آخرش هم این جمله از توی تلویزیون رسمی مملکت بیرون میآید که؛ حالا چه لزومی داشت واقعیتها گفته شود که دشمن سوءاستفاده کند!
جمله ای که تمام این سالها سرلوحه کار صدا و سیما بوده است.
اما آقای آشنا! شما و صداوسیما دو روی یک سکهاید. آنها با انحصار و شیپور گوشخراش شبانه روزی، جا را برای هر رسانه دیگر تنگ کردند و شدند متلکم وحده، شما هم رسانههای آزاد را نابود کردید، استقلال رسانهها را گرفتید، چون دستاندرکار بودید و هیچ قدمی برای استقلال و بقای مطبوعات و رسانهها برنداشتید و هیچ فضایی برای کار حرفهای باز نکردید.
بله آقای آشنا. شما راحت گول میخورید ولی رسانه مستقل و حرفهای به این سادگیها گول نمیخورد. رسانه آزاد و مستقل و قدرتمند و پرسشگر و شجاع، همه چیز را شفاف میکند، جلوی دروغ و ریا و بی مسئولیتی را میگیرد، اجازه کتمان حقیقت را نمیدهد، از خیلی فجایع پیشگیری میکند و هر مقام و هر مسئولی را به پاسخگویی مجبور میکند به شرطی که امنیت داشته باشد. شما در قبال ناامنی رسانهها و گرفت و گیر و تعقیب روزنامهنگاران سکوت کردید. شما در قبال فقدان آزادی بیان سکوت کردید و حتی خواسته یا ناخواسته به ایجاد این فضا هم کمک کردید.
شما رسانهها و اهل رسانه را تبدیل به موجوداتی کردید که فقط اخبار رسمی را منتشر و نگاه رسمی را منعکس کنند، نقد نکنند، محافظه کار و ترسو باشند، از تحلیل و کارشناسی فاصله بگیرند، پرسشگری را فراموش کنند، از دردسر و دستگیری بترسند، به نان شب محتاج باشند، درگیر تامین کاغذ و ادامه حیات باشند، درگیر روزمرگی شوند، شرایطی برای روزنامهنگاران پیش آوردید که یا از روی ناچاری مهاجرت کنند، یا بیکار بمانند، یا از روزنامه نگاری فاصله بگیرند و به مشاغل نامربوط بپردازند، یا بمانند و از اصول اولیه حرفهشان عدول کنند و یا دربند شوند.
و حالا که دیدید از پس قضایا برنمیآیید دست به دامن رسانههایی شدهاید که دامنی برایشان باقی نگذاشتهاید؟ حالا که راحت گول خوردهاید، یادتان آمد که رسانههای ما را با رسانههای آمریکایی مقایسه کنید؟ این چه مقایسهای است؟ یک نگاه به عملکرد خودتان بیندازید. رسانههای حرفهای را در ایران نابود کردید و حالا که گیر افتادهاید، نظر مبارکتان به اهمیت رسانهها جلب شده؟
در سرزمینی که کارگزارانش مثل شما نگاهشان به مطبوعات و رسانه، ابزاری است و سیستم حاکم نیز به چشم دشمن و یا – در شکل خوشبینانه ترش- مزاحمانی پردردسر به اهل رسانه نگاه میکند چه توقعی میشود داشت؟
آقای آشنا. رسانه آزاد امنیت ملی را تامین میکند و شماها با تضعیف رسانهها، مدتهاست امنیت ملی را به خطر انداختهاید.
آقای محترم! محض اطلاع شما، برد رسانه از برد موشک خیلی خیلی بیشتر است ولی کو آدمهایی که این مفهوم ساده را درک کنند؟
این یادداشت با تغییرات اندکی در صفحات یک و ۹ روزنامه اعتماد ۲۳ دیماه ۹۸ به چاپ رسید.