سینماسینما، منیژه بهارلو
فیلم با سوژه خود، جسارت کارگردان را در به تصویر کشیدن موضوع روز نشان میدهد که قطعا تهیهکننده فیلم در بروز و تجلی این جسارت بسیار موثر بوده است. اما فیلم پر از شعار است و نوعی بیانیه سیاسی که مخاطب را پس میزند. روحانی خوشنامی که برنامه تلویزیونی دارد و استاد اخلاق دانشگاه است و در هر کار خیری پیشقدم است، بی خبر از این است که پولهایی که در راه خیر استفاده می کند از کجا آمده است و باز هم بیخبر از اینکه همسر، پدرهمسر، برادر، دوست همه و همه در کار اختلاس و پولشویی هستند و خود شریک این حرام است و یک باره با ناپدید شدن برادرش متوجه عمق فاجعه می شود – یعنی او در تمام این سال ها متوجه این اختلاس نشده!- فیلمنامه «روز بلوا» ضعیف و کم مایه است و پرداخت سینمایی خوبی هم پیدا نکرده است. ویژگی دیگر فیلم، غلبه عنصر شر بر کاراکترها و روابط فیلم است؛ همه به هم خیانت می کنند و حتی زن به شوهر رحم ندارد، با توجه به اینکه حتی دو فرزند حاصل این زندگی مشترک است، ولی رحمی وجود ندارد.
این اثر، کاری متوسط رو به ضعیف در کارنامه شعیبی به شمار میرود. فیلمی که شاید با پرداخت بهتر و فیلمنامه ای محکمتر، بخاطر سوژه اختلاس که سوژه این روزهای جامعه است، فیلمی قابل دفاع تر از آب در می آمد. در فیلمنامه یک سطحی نگری عمیقی به چشم می خورد. و بیشتر رویکرد آن این است که سوژه ای را دست مایه خود قرار دهد تا مخاطب را به این سمت ببرد که بالاخره این سوژه هم ساخته شد، فارغ از نتیجه و اهمیت و پرداخت درست آن. فیلم در یک شتابزدگی و یک سونگری سر در گریبان است و به سوژه از یک بعد می نگرد.
مشکل دیگر این است که به تسویه حساب سیاسی و حزبی پرداخته است و بیشتر از اینکه ظرافت های سینمایی و هنرمندانه را به خدمت بگیرد، به تطهیر بخشی از یک صنف مذهبی و روحانیت پرداخته، که در آن هم اتفاقا شکست خورده است. بازی ها هم از نوع بازی های تیپیک و معمولی است که در فیلم های دیگر تکرار شده اند.