سینماسینما، امیرابراهیم جلالیان
کلودیا کاردیناله با نام اصلی کلود ژوزفین رُز کاردینال در آوریل ۱۹۳۸ در حومهای شهر تونس از مادری فرانسوی و پدری سیسیلی تبار به دنیا آمد. آینده و زندگی او با شرکت در مسابقه «زیباترین دختر ایتالیایی در تونس» برای همیشه تغییر پیدا کرد. جایزه مسابقه، سفری به جشنواره فیلم ونیز بود، و به نوعی زیبایی و جذابیتاش مورد توجه تهیهکنندگان و کارگردانان سینما قرار گرفت. کلودیا با رُل کوتاهی در فیلم «جحا» (۱۹۵۸) به کارگردانی ژاک باراتیه، کنار عمر شریف، ستاره مصری، مسیری پرفروغ و روشن را آغاز کرد و با تجربهای اندک به یکی از شناختهشدهترین بازیگران زن در ایتالیا و اروپا بدل شد.
کلودیا کاردیناله در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی درکنار سوفیا لورن و جینا لولوبریجیدا به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین بازیگران زن ایتالیایی تبار در سطح جهان مطرح شد و مثلثی از زنان بازیگر را ساختند. در واقع آنان در آن برهه نماد زیبایی کلاسیک مدیترانهای و توانایی حضور در سینمای جدی، هنری و در عین حال جریانساز اصلی سینما بودند .
کاردیناله بیش از آنکه ستارهای صرفاً زیبا باشد، حضوری کاریزماتیک و جدی داشت، ترکیبی از معصومیت و سرسختی از پتانسیل قابل توجه او بود، حضورش در فیلمها موجب خیالراحتی در مورد باکس آفیس و بازیگری بود.
کلودیا، سبکِ بازی طبیعی گرا و بیشتر بر پایه حسی و حضور بدنی را در فیلمها سرلوحه قرار میداد تا تکنیکهای تئاتری را، حتی حضوری ساکت در قاب فیلم، کافی بود، تا تماشاگر جذب و مغلوب بازیاش شود. قدرت و نفوذ اصلیاش در نگاهِ عمیق و بیان احساسات بهواسطهی سکوت بود.
بسیاری از فیلمسازان از این ویژگی برای خلق لحظههای شاعرانه استفاده میکردند.
کاردیناله در بیشتر نقشها، تجسم زنان مستقل که درگیر سرنوشت خودشان هستند، را ایفا میکرد تا صرفاً معشوقهای باشند برای قهرمان فیلم.
و برخلاف سوفیا لورن که بیشتر به زن اغواگر و اغلب کمیک نزدیک بود، کاردیناله در قالب شخصیتهای جدی و پر از تضاد ظاهر میشد. او کمتر به هالیوود مهاجرت میکرد و بیشتر در اروپا میماند، که همین مساله باعث شد تصویرش به عنوان یک ستاره هنری و محبوب تثبیت شود.
از توانایی بازی کاردیناله، ویژگی شخصیتی در نقشهای زنان مقاوم و درگیر سرنوشتهای دراماتیک میان دو قطب حسی و قدرت بوده و کمتر نقش قربانی منفعل را بازی میکرد، حتی اگر شرایط پیرامونش دشوار بود.
کلودیا با کارگردانهای بزرگ سینما همچون لوکینو ویسکونتی، فیلیپ د بروکا، فدریکو فلینی، سرجو لئونه و … همکاری مبسوط و قابل توجهی داشت و در بیش از شصت فیلم نقش آفرینی کرد، «روکو و برادرانش» (۱۹۶۰)، «یوزپلنگ» (۱۹۶۳)، «هشت و نیم» (۱۹۶۳)، «فشنگ» (۱۹۶۳)، «پلنگ صورتی» (۱۹۶۳)، «روزی روزگاری غرب» (۱۹۶۸ )، «چادر قرمز» (۱۹۶۹)، «دستهای از مارسی» (۱۹۷۲)، از آثار شاخص او است.
کلودیا کاردیناله اساسا به نماد زن مدرن و پیونددهنده نسلها تبدیل شده بود. بازیاش در اغلب آثار ترکیبی از شور جوانی و شکوه تاریخی بود و نه یک شخصیت واقعگرا، بلکه استعارهای سینمایی را نقش میبست؛ حتی در فیلم «روزی روزگاری در غرب» از بهیادماندنیترین حضورش در نقش جیلی مکبین زنی که از معشوقهای معمولی به ستون اصلی داستان مبدل میشود چنین تصویری را نمایان میکرد. و از طرفی، نوع بازیاش صلابت زنانهای به وسترن کلاسیک بخشید و مسیر نقشآفرینی زنان در این ژانر را تغییر داد. او حتی در آثار پرتحرک و ماجراجویانه هم چشمنواز بود این پتانسیل نشان داد که کلودیا، فقط در درامهای جدی نمیدرخشد، بلکه در آثار حادثهای و اکشن هم ستاره است و بدور از رلها و فیلمهای پرزرق و برق و سانتی مانتالیسمی، قاعدتا در نقشهای کاملاً انسانی، ساده و بیآلایش هم درخشان بود.
او فقط یک ستاره زیبا یا جذاب نبود بازیگری که معنای زن بودن در سینمای اروپا را تغییر داد. زنی که با وقار، قدرت و در عین حال زنانگیاش، هم در جهان مردانهی وسترن جاودانه شد، هم در جهان شاعرانه فلینی به نماد بدل شد.
حضور تحسینبرانگیز کاردیناله در فیلمهایی که اکنون بخشی از میراث کلاسیک سینما هستند، نشان جایگاه او در بازیگری است.
او به واقع سمبل زن مدیترانهای در سینمای اروپا و الهامبخش بسیاری از فیلمسازان برای نمایش زنان، بهعنوان شخصیتهای فعال و نه منفعل، بود .
بازیگری ماندگار که جوایز و افتخارات متعدد بینالمللی را به همراه داشت و علاوه بر آن سال ۲۰۱۱ نام وی در مجله لسآنجلس تایمز مابین ۵۰ زن زیبای تاریخ سینما قرار گرفت. این افتخارات نشان از تأثیر عمیق او بر سینمای جهان دارد.
کلودیا کاردیناله فراتر از پرده سینما و قاب تلویزیون، به دلیل روحیه مستقل و شخصیت سرسختش به نمادی از آزادی زنان بدل شد و درباره حقوق زنان و همجنسگرایان ابایی نداشت و بیپرده سخن میگفت و همین امر موجب شد تا از مارس سال ۲۰۰۰ به عنوان سفیر حسن نیت یونسکو در زمینه دفاع از حقوق زنان انتخاب شود.