سینماسینما، گلاره محمدی
چند پسر بچه در دشتی نشسته اند و با افتخار از کارهای خلافی که انجام داده اند، می گویند و دختری با تذکر دادن به یکی از آنها، او را با خود به محل کارش می برد. پروانه تلاش می کند در محله ای که کار خلاف کردن امری بدیهی و روزمره محسوب می شود، سالم زندگی کند غافل از اینکه رابطه ای عاشقانه در مکانی غیرمعمول، این مسیر را به کلی تغییر می دهد.
امید شمس پس از موفقیت در حوزه فیلم کوتاه و در ادامه دغدغه مندی خود در زمینه مسائل اجتماعی، «ملاقات خصوصی» را براساس داستانی واقعی و با تکیه بر تحقیقات مفصلی در همین ارتباط، ساخته و در اولین تجربه حضورش در جشنواره فیلم فجر به نظر می رسد موفقیتهای پیشین را تکرار خواهد کرد. فیلمی که می توانست با پرداخت احساسی و بازی بیش از حد با احساسات تماشاگر به دام سانتیمانتالیسم بیفتد، چنان در بیان موقعیت ها و روایت قصه فاصله گذاری منطقی را حفظ می کند که روند طبیعی داستان بدون کوچک ترین لکنتی بیان می شود و داستان اصلی و خرده داستانها با گره افکنی و گره گشایی های فکر شده و پشت سر هم مسیر قصه را پیش می برند.
فیلم صحنه های غافلگیر کننده و نفس گیر کم ندارد، از پس انتخاب سوژه ای که انتخاب کرده به خوبی برآمده و عملاً موضوع ملتهب و جسورانه اش را هدر نداده است، قالبی که برای طرح داستانش برگزیده نیز ساده اما حساب شده است، بازی های تاثیرگذار و استانداردی از بازیگران (و حتی نابازیگرانش مانند پسر بچه) گرفته، و در یک کلام گامی بلند و مطمئن به عنوان نخستین تجربه ساخت فیلم بلند سینمایی برداشته است.
بخش قابل توجهی از زمان فیلم داخل زندان می گذرد و نکاتی از روابط و فضای حاکم بر زندان مطرح می شود که تاکنون در سینما به این شکل به آن نپرداخته اند پس باور مخاطب و پذیرش آن در مواجهه با این موضوعات کار چندان ساده ای نیست ولی کارگردان (و در کنارش فیلمنامه نویسان) با شخصیت پردازی مبتنی بر تحقیق و واقعیتهای موجود، تلاش کرده اند کاراکترها و اتمسفر باورپذیری از آنچه بیننده تجربه نکرده است را ارائه دهند.
طراحی و اجرای دقیق و پرجزئیات محل وقوع داستان و به نمایش گذاشتن جغرافیایی که شخصیتهای فیلم در بستر آن تعریف می شوند یکی از نقاط قوت «ملاقات خصوصی» است. برای نمونه سکانس های خانه پروانه را به یاد بیاورید، موقعیتی که دوربین به تماشاگر نشان می دهد یک چهاردیواری است که فقط نام خانه را یدک می کشد مهمترین نکته درباره این مکان اشراف همسایه ها با یا بدون دوربین بر مکانی است که قرار است فضایی امن به نظر برسد. این ویژگی ها وقتی بیشتر به چشم می آید و کارکرد پیدا می کند که در مقابل سکانس پایانی قرار می گیرد. اتاقی سرد و سینمایی که هیچ نشانی از زندگی در آن نیست با وسایلی حداقلی عملاً جای خانه را می گیرد. گویی برای زندگی عاشقانه مکانی جز پشت میله های زندان وجود ندارد.