«زن و بچه»؛ چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟

سینماسینما، شکرخدا گودرزی*

در دنیایی که ما را احاطه کرده آنقدر غرق بیرون می شویم و مشکلاتی که خرد و ریز برای ما درست شده اند که از نزدیکترین نزدیکان خویش دور می شویم. چنان دور می شویم که فکر می کنیم تهیه مقدمات خوردن و جای خواب همه ی وظیفه ماست و خلایی که در مناسبات دچار می شود یک عنصر بیرونی ست نه یک عنصر درونی!

در فیلم «زن و بچه» سعید روستایی علی یار بچه تخس نسل ضد است که هم به شبکه های اجتماعی دسترسی دارد و هم از آسیب های آن در امان نیست. پدرش بر اثر سرمایه گذاری در بورس و نا امن بودن بازار اقتصاد همه چیزش را از دست داده و فوت کرده بنابراین سرپرستی و حضانت به مادر داده شده و مادر آنچنان غرق کار بیرون است و مجبور است خانواده را بچرخاند که دیگر فرصتی برای تربیت فرزند ندارد و مجبور است دو جا کار کند. این همه پیچیدگی شخصیت علی یار نیست او از مادر بزرگش پول می گیرد که مشق هایش را بنویسد اما مشق ها را به خواهرش می دهد و اندکی از پول را به او می‌پردازد یعنی علیار انواع زرنگ بازی های این سنین را می داند و هم آنقدر بی باک است که توی دل بزرگتر از خودش در بازی فرفره می رود و این حقارت و بی باکی علی یار هم خوشایند است هم برخورنده، علیار از یک طرف بر اثر ابتلاعات دنیای مجازی زودتر از سنش بزرگ شده و از طرف دیگر به دلیل بر هم خوردن مناسبات خانوادگی وارد مسائل جنسی می شود و برای به دست آوردن دوست دختر دنیای مجازی که از قضا همکار مادرش هم هست دست به قمار و شرط‌بندی می زند، قمار و شرط بندی، دیر آمدن سر کلاس، مسخره کردن ناظم مدرسه، خشونت با همکلاسی ها، اوضاع انضباطی او را در مدرسه دچار مشکل می کند. و نا آرامی ها او بدانجا منجر می شود که او را از مدرسه اخراج موقت کنند. شاید بهترین تعریف برای علیار را ما از زبان همکلاسی اش می شنویم که علیار دماغش را شکسته؛ هم از علیار می ترسد هم به او حسادت می کنند و رفتارهایش الگوست. این پارادوکس از علیار شخصیتی جذاب می سازد و البته بازی خوب و درست سینان محبی در نقش علیار را نباید از نظر دور داشت. علیار یکی از نمونه بچه هایی است که نتیجه یک خانواده آسیب دیده است. هوش سرشار و ذاتی علیار از یک سو و غرور و تعصب و فهم بیش از سنش از او شخصیتی می سازد که دیگران به راستی تکلیفشان را با او نمی دانند.

شخصیت پردازی در فیلم روستایی درست و به قاعده است و هر کدام از شخصیت ها پیچیدگی های روانی خود را دارند. خواهر لیلا به دلیل نزدیکی اش با لیلا عاشق خیال او می شود، مردی که به دلیل رفتارهای بیرونی نقص هایش از چشم مهناز پنهان می ماند حای نی بیند اما باور نمی کند. زن بارگی او را باور نمی کند. استفاده غیر قانونی او از آمبولانس را باور نمی کند و به قول پیمان معادی رابطه او و مهناز به جایی رسیده که او در عذاب وجدان و رو دربایستی مجبور به ادامه آن است. در فیلم  «زن و بجه» همه شخصیت ها دارای ضعف هستند و کلا با یک جامعه ترومازده ی بیمار رودرروئیم. همه شخصیت ها دروغ می گویند، پنهان‌کاری دارند، هیچ کس به کس دیگری رحم نمی کند و همه دنبال منافع خودشان هستند، حتی دختر کوچک (آرشیدا درستکار) هم بر اثر ترس و القائات و شرایط بیرونی نمی تواند دروغ نگوید زیرا او هم متاثر از همین شرایط بیرونی است. فیلم سعی می کند به شکلی مرزهای فیلم های رئالیستی را پشت سر بگذارد و از منظر زبان و معنا ناتورالیستی جلوه کند و مهمترین شاخصه ناتورالیسم یعنی چرخه گناه را معیار خود قرار دهد و الگوی رفتاری را به شکل وراثتی تبیین کند. یعنی فرزندان وارث گناهان والدین خود هستند و این چرخه تا بی نهایت ادامه دارد و در الگوی پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر و فرزندان این چرخه را حفظ می کند و بنابر نگاه ناتورالیستی در تکثیر و ادامه گناه پیوستگی نسل ها به عنوان عاملی جبری وجود دارد و خود را بروز می دهد.

یکی دیگر از مباحث مهم در فیلم  «زن و بچه» نشانه گرفتن عناصری بیرونی و تحت تاثیر قرار گرفتن آدم ها از شرایط بیرون و محیط است. کمتر شخصیتی نگاه به درون دارد، این نگاه فیلم  «زن و بچه» را به رفتارگرایان روسی نزدیک می کند. زیرا در چنین تحلیلی فرد اسیر چنبره بیرونی ست و غالبا از دست فرد کاری بر نمی آید، بنابراین در شکل گیری لغزش و گناه هم یک جزء ناچیز از کل است بنابراین شخصیت های «زن و بچه» هم غالبا خودشان را مبرا از گناه و نقص می دانند و به جای برخورد و نقد خویشتن، عناصر بیرونی و دیگران را مقصر می دانند.

به خوبی می دانیم یکی از آسیب‌های بشری اینجاست که سهم خودمان را در آسیب های اجتماعی و خانوادگی نمی بینیم و غالبا دنبال مقصر بیرونی می گردیم انکار این سهم فردی شاید مهمترین بخش شخصیت اجتماعی ماست و نمی دانیم در جایی آسیب می بینیم که تروماهای خودمان را نمی بینیم و به جای آن اشکال در مجموع از طرف مقابل می بینیم و به حساب طرف مقابل می گذاریم.

در مجموع فیلم  «زن و بچه» فیلمی خوش ریتم و خوش ساخت است که سعی می کند حرف مهمی بزند یعنی پذیرش دیگری…

ما زمانی رشد می کنیم و جهان به آرامش می رسد و نگاه لطیفی در جهان ساری و جاری می شود که دیگری را بپذیریم.

جهان زمانی به آرامش می رسد که هر کدام از ما دیگری بیرون از خودمان را بپذیریم. بسیار مرحله تکاملی دردناکی است اما موجب اعتلای روح آدمی می شود و در فیلم  «زن و بچه» وقتی مهناز کودک خواهرش که نام او را علی رغم مخالفت مهناز علیار گذاشته می پذیرد در اصل مهناز علی یار دیگری را می پذیرد با این پذیرش فضا ملایم می شود و موسیقی رمانتیک به گوش می رسد و فضا بازتر و قاب گسترده تر می شود.

*نویسنده و کارگردان

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 210036 و در روز یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ ساعت 09:42:44
2025 copyright.