سینماسینما، محسن جعفری راد
اولین پیش فرض درباره فیلم «تنت» با توجه به کارهای قبلی نولان و نیز تبلیغات وسیعش، این است که فیلم پرهزینه ای است و از لحاظ ساختاری، خلاقیت های تازه ای دارد و در کل یک کار هالیوودی تمام عیار است که در اولین نگاه به فیلم درست به نظر می رسد. کارگردانی پرجزئیات، ریتم و ضرباهنگ پرتعلیق و بازی های اثرگذار در کنار جلوه های ویژه بصری و میدانی همیشه خاص کارهای این کارگردان، در اینجا همگی در سطح خوبی قرار دارند.
اما اگر لایه سطحی فیلم یعنی قواعد یک فیلم هالیوودی در ژانرهای مختلف اکشن، معمایی و خیالی که در این فیلم ترکیب شده اند را کنار بگذاریم، متوجه می شویم که نولان همچنان به جهان بینی خود و ایده مرکزی مورد نظرش، یعنی شکست زمان، وارونگی زمان، زمان و جهان موازی و در کل نگاه هستی شناختی اش که با فیلم هایی مثل تلقین، میان ستاره ای و یادگاری، نشانه هایش را ارائه کرده بود، وفادار است و در اینجا می توان گفت به پختگی رسیده است.
در واقع فیلم «تنت»، فیلمی درباره وارونگی زمان است که با کهن الگو های فیلم های هالیوودی و جاسوسی ترکیب شده است. قهرمان داستان به زعم خود تلاش می کند که جهان و مردمانش را نجات دهد و وارد یک جهان هزارتو می شود که در فیلم به آن دنیای گرگ و میش می گویند.
نولان بر عکس کارهای قبلی که بیشتر متکی بر اجرا و کارگردانی ماهرانه بود، اینجا به فیلمنامه توجه ویڑه ای دارد، طوری که پرداخت جزیی نگر ایده مرکزی و طراحی چند گره افکنی و چند نقطه کشمکش جذاب، باعث می شود که آدمها از حالت تیپ نسبتا خارج شده و به شخصیت نزدیک شوند و انگیزه هایشان برای مخاطب نیز باور پذیر باشد. هر چند به نسبت کارهای قبلی، فردیت قوام یافته و شخصیتی با شناسنامه ای شفاف ندارند. اما بازی ها آنقدر اثرگذار هستند که قابل پوشش باشد. در کل هدایت موثر بازیگران همیشه یکی از رموز ماندگاری نولان بوده است. آل پاچینو در بی خوابی، گای پیرس در ممنتو، هیث لجر در شوالیه تاریکی ، لئوناردو دی کاپریو در تلقین، بازی های درخشانی دارند به خصوص لجر که برای این بازی اسکار گرفت. در فیلم جدیدش نیز، به جای استفاده از سوپراستارها، سراغ جان دیوید واشنگتن رفته که به خوبی انعطاف مورد نظر را رعایت کرده چون گاهی باید خونسرد باشد، گاهی خبیث و مرموز، گاهی ترسو و گاهی جسور و واشنگتن به خوبی از عهده این احساسات متنوع برآمده است، به خصوص استفاده از زبان بدن و میمیک صورت که همیشه در کارهای نولان جزو شاخصه های اصلی بازیگران بوده است که نمود عینی اش صورت و چشمان پریده رنگ و شانه قوز کرده پاچینو و یا طرز راه رفتن و حرف زدن لجر است. در واقع به مانند کارهای قبلی، در بخش بازیگری نیز، نولان، نمره عالی دریافت می کند. آن هم بازیگری که سابقه زیادی در سینما ندارد و شاید برای مخاطب عام ناشناخته هم باشد، اما نولان از او ستاره می سازد.
.
به طور کلی در فیلم اعتماد، توازن خوبی میان ساختار و فیلمنامه وجود دارد که طبعا محصول جاه طلبی نولان است و می توان تماشایش را توصیه کرد. بخصوص برای علاقهمندان فیلم های نولان که در فیلم های ممنتو و بی خوابی استعدادش را نشان داد، در تلقین مهارت تکنیکالش را اثبات کرد، در شوالیه تاریکی در ساخت فیلم بیگ پردواکشن به موفقیت رسید و در دانکرک به عنوان کارگردانی صاحب سبک مطرح شد. کارگردانی با ساخت ۱۱ فیلم در پنجاه سالگی، که هم چند فیلم پرفروش در کارنامه دارد و هم نظر مثبت منتقدان را برانگیخته است. نقد مفصل فیلم بماند برای بعد.
نکته آخر اینکه نولان همیشه فیلمسازی بوده که کار هایش به سود قابل توجهی رسیده اند و حداقل پنج برابر هزینه تولید فروخته اند. از جمله دو فیلم شوالیه تاریکی و شوالیه تاریکی برمی خیزد که بالای یک میلیارد دلار فروخته اند در حالیکه هزینه تولید اولی، ۱۸۵ میلیون و دومی ۲۵۰ میلیون دلار بوده است. و حالا مثالش همین فیلم اعتماد که با بودجه ای حدود ۲۳۰ میلیون دلارساخته شده ، اما با فروش حدود ۱۵۰ میلیون دلاری در دو هفته اول، آن هم در شرایط کرونا و اکران محدود، پیش بینی می شود که فروش خیلی موفقی داشته باشد.