سینماسینما، امید نجوان؛
ساخت و تولید «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو» که این روزها نمایش آنلاین آن در سایت «هاشور» آغاز شده، در حقیقت، واکنش نسبت به عبور از یک دوران خاص در زندگی این بنده است. دورانی بسیار طولانی، شاملِ ماندنها پشت دیوار بلندِ تصویب و دریافت اجازهی ساخت؛ برای تجسم بخشیدن به انواع و اقسام طرحها و ایدهها و فیلمنامهها! سالهایی که اگرچه با سرخوردگیهای فراوانی همراه بود اما این باور را در نگارنده تقویت کرد که با دست خالی، با تکیه بر توان فردی، و البته ذهنی آکنده و انباشته از تصویرهای ساخته نشده هم میتوان فیلم ساخت…و همچنان ناامید نشد.
در چنین شرایطی سندهای مکتوب، صوتی و تصویریِ مورد نیاز، از مسیری گُنگ و رازآلود به خانهی ذهنام پا گذاشتند، در خیالام خانه کردند…و تا زمانی که به تصویر تبدیل نشدند رهایم نکردند. صدای «استاد خلق اضطراب در سینمای ایران» از مغناطیس ضبط شده روی نوار کاست یک گفتوگوی قدیمی و فراموش شده آمد؛ و تبدیل به محور اصلی فیلمنامه شد. فیلمنامهای که سالها پس از درگذشت زندهیاد ساموئل خاچیکیان میتوانست تجسمبخشِ مهارتها و ابتکار عمل او باشد در سینمای فقیر و ناآزمودهی آن سالهای دور…و عکسها و فیلمها هم میتوانست تاییدی باشد بر حال و هوای سینمایی که تا سالها و دههها بعد، تنها با تکیه بر غریزه و استعداد فردی آدمها پیش میرفت و جان میگرفت و هیجان میساخت.
به عبارتی دیگر این فیلم با همین مواد خامِ بهظاهر لاغر و نامتناسب با ساخت سوژههای مطلوب و مُد روز تولید شده است. به قول دوستی: «با یک مُشت فیلم و عکس فراموش و رها شده در خاطرهها!» مواد خامی که اکنون میتوان گفت از هزارتوی تاریخ سینمای ایران آمدهاند تا فاصلهی دیروز و امروز آن را کم و کمتر کنند… و یکبار دیگر به ما (تماشاگران و علاقهمندان دیرپای این سینما) نشان دهند که صاحب و مالک چه اندوختههای ارزشمندی بودهایم؛ و متاسفانه به آسانیِ انواع و اقسام برچسبها نه تنها اغلب آدمهای این سینما را (آنهم به ناعادلانهترین شکل) به حاشیه راندهایم… که آنها را در تندباد فراموشی هم رها کردهایم!
مستند هشتاد و دو دقیقهایِ «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو» چنان که از ناماش هم برمیآید تلاشی است برای آشنا کردن مخاطبان، علاقهمندان و خصوصاً جوانان این مرز و بوم با یکی از مهمترین و سرشناسترین فیلمسازان نسل اول سینمای ایران. فیلمسازی که با تمرکز بر سینمای پلیسی و جنایی نه تنها توجه عامهی سینماروهای آن دوران را به مفهوم و حضور «کارگردان» در ساخت فیلم جلب کرد بلکه کارستانی به پا کرد تا تماشاگرانِ آن روزگاران برای نخستینبار از ابتدای تاریخ سینمای ایران بتوانند نام سازندهی جهان رویاهای آن آثار را حدس بزنند؛ حتی بدون نگاه به نام کارگردان در تیتراژ فیلمها!
این مستند میکوشد در کنار اشاره به دستاوردهای فنی و البته هوشمندیهای تکنیکیِ «خالق اضطراب و دلهره» نماهایی از بازیها و حضور پراکندهی خود او در فیلمهایش را نیز به نمایش بگذارد. نکتهای که بیشک در سپهر ادبیات سینمایی کشورمان نادیده مانده بود اما امروز آن را میتوان به فراز قابل توجهی از شناسنامهی یک فیلمساز کاربلد و مسلط تعبیر کرد. فیلمسازی که چه قبول داشته باشیم و چه نه، همواره از او به «آلفرد هیچکاک سینمای ایران» یاد شده است.
در پایان بیانصافی است که از زحمات بیدریغ مدیریت و کارکنان محترم فیلمخانهی ملی ایران در تامین مواد آرشیوی این فیلم یاد و تشکر نکنم. عزیزانی که بی هیچ چشمداشتی به گوشههای پنهان و پنهانماندهی سینمای ایران نور میتابانند؛ و اگر مستند «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو» از این نظر کیفیت تصویری درخور توجهی پیدا کرده، بی هیچ شک و تردیدی مرهون لطف و محبت این گروه از عاشقان دیرینهی سینماست… دَمشان گرم؛ و روز و روزگارشان پر نور.