سینماسینما، ایلیا محمدینیا
ردپای مجموعه های ماهواره ای خاصه ترکیه ای در بسیاری از سریال های تلویزیونی کاملا مشهود است. نیازی به موشکافی و غور و تفحص و تخصص هم ندارد. کافیست یکی دو سریال ترکیه ای را ببینید و بعد سری به غالب سریال های تلویزیونی وطنی هم بزنید تا رد پرنگ تاثیرپذیری را دریابید. در اکثر مجموعه های ماهواره ای چند مولفه اساسی وجود دارد یکی تعدد قسمت های سریال ها، دیگری، توجه به مقوله ممنوعه و در عین حال همیشه جذاب خیانت در روابط خانوادگی و مهم تر از همه ساده انگاری در روایت و داستان که به مدد رنگ و لعاب دروغین تصاویر به خورد مخاطب داده می شود. طبیعی است بحث خیانت در مناسبات خانوادگی به جهت خطوط قرمزی که وجود دارد عملا لااقل تا این روزها و سال ها به صورت پررنگ، در مجموعه های وطنی پخش شده در تلویزیونی حضور و بروزی نداشته است. تعدد قسمت ها هم خیلی کم رنگ به جز در یکی دو سریال دیده نشد. می ماند ساده انگاری که این یکی اما بسیار دیده می شود.
ساده انگاری در گام نخست در نوشتن فیلمنامه اتفاق می افتد یعنی جایی که باید نقطه قوت مجموعه تلویزیونی باشد حال تبدیل به چشم اسفندیار آن شده است. ساده انگاری یعنی دست کم گرفتن شعور مخاطبی که مشتاقانه اثر را دنبال می کند و نگاه از بالا به پایین فیلمنامه نویس و کارگردان به او. در این حالت شما کافیست داستان جذابی داشته باشی(در غالب اوقات توهم جذابیت وجود دارد) دیگر نیازی به روابط منطقی خط اصلی داستان و خرده روایت های پیرامونی نیست.
حال با این نگرش به همین مجموعه های در حال پخش سیما در شبکه ۱ و ۲ و ۳ نگاه کنید تا عیار این تاثیر پذیری را متوجه شوید.
در شبکه اول سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی در حال پخش است که داستان تکراری فاصله طبقاتی و فقیر و غنی را در کنار یک عشق ناکام و توجه به بحث داغ محیط بانی و جنگلداری و… را می خواهد نشان دهد.(در این بخش با فرض آشنایی مخاطبان از ذکر جزئیات قصه اجتناب شده است) اما در بدیهی ترین نیاز داستان و درام مجموعه یعنی انگیزه ارتکاب واکنش ها در روابط آدم ها و خانواده ها و… باز می ماند. در نتیجه چون برای این عامل بستر سازی نکرده است تعلیق و هیجان سازی کاذب را فیلمنامه نویس و در پی آن کارگردان در پیش می گیرند تا انگیزه سازی کنند غافل از اینکه مثلا صرف پول داشتن و چند داد و بیداد نمی تواند باعث انگیزه فاصله طبقاتی و شکل گیری نظام ارباب رعیتی و درنتیجه انتقام جویی باشد. درباب مشکلات این مجموعه بسیار می توان نوشت که البته از حوصله این متن خارج است.
در مجموعه «در کنار پروانه ها» به کارگردانی داریوش یاری که از شبکه دوم سیما در حال پخش است به جز اینکه مضمون فیلمنامه تکراری و دچار شعارزدگی است در اجرا هم دچار نقصان است. کافیست به سکانس سرقت کاراکتر رهی از خانه عمه خانم دقت کنید که بدیهی ترین اصول اجرا و نمایش در تصویربرداری و صدابرداری و در نهایت کارگردانی فراموش می شود.
در باب عرفان جعلی و آدم هایی که به زور در فیلمنامه تلاش می شود آدمی ویژه نمایش داده شود بسیار می توان نوشت که همچنان که در بالا اشاره شد از حوصله متن خارج است.
ساده انگاری یعنی اینکه در سکانس حضور رهی در مزرعه خاله گیسو ملودی و آواز مازندرانی در شالیزارهای گیلان چه کار می کند؟!
ساده انگاری فصل مشترک غالب مجموعه های تلویزیونی است. گویا تنها راه برون رفت از این معضل بستن شبکه های ماهواره ای است امری که هیچ گاه محقق نخواهد شد. دیگر اینکه کارگردانان و فیلمنامه نویسان مجموعه های پلتفرم های فعال را دوباره جذب تلویزیون کرد که به نظر می رسد احتمالا شاید روزی ماهواره ها بسته شود اما با نگاه غیر کارشناسانه و ساده انگارانه مدیران فعلی در تلویزیون امکان جذب گروه دوم نباشد.
موخره: این روزها از شبکه آی فیلم، مجموعه درخشان «روزگار قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری در حال پخش است. اگر هنوز از تاثیر پذیری مجموعه های ماهواره ای بر سریال های وطنی این سالها مطمئن نبودید دوباره نگاهی به روزگار قریب بیندازید تا درک کنید که در روزگار غریبی به سر می بریم.