سرخوشی‌های عاشقانه/ نگاهی به فیلم «پیتزای شیرین بیان»

سینماسینما، پریسا الیاسی*

قبل از آنکه به تماشای تازه‌ترین اثر پل توماس اندرسون بنشینید، باید تمام آنچه را که از آثار پیشین این فیلمساز بزرگ در ذهن دارید به دست فراموشی بسپارید. «پیتزای شیرین بیان» فاقد تمام ویژگی‌هایی است که در کارنامه‌ی پربار و البته درخشان اندرسون مشاهده می‌شود. فیلم، پیچیدگی‌های روایی، قوس شخصیتی و پیرنگ چند لایه ندارد و به ساده‌ترین و سرراست‌ترین شکل ممکن روایت می‌شود. در مقام مقایسه با فیلمی مانند «مگنولیا» است که میزان سادگی «پیتزای شیرین بیان» و روایت آن در یک خط مستقیم بدون عناصر دراماتیکی ویژه، بیش از پیش به چشم می‌آید. 

آیا همه‌ی اینها به معنای آن است که با فیلم ضعیفی طرف هستیم؟ ابدا! «پیتزای شیرین بیان» نقدهای بسیار مثبتی از منتقدان و مخاطبان دریافت کرده است و توانسته نامزدی اسکار در سه رشته‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه‌ی اورجینال را به دست آورد. در مواجهه با آخرین اثر پل توماس اندرسون، سلیقه حرف اول را می‌زند و مشاهده‌ی این فیلم ممکن است خیل عظیم طرفدارن «خون به پا خواهد شد» و «مرشد» را ناامید کند!

در «پیتزای شیرین بیان» با یک کمدی رمانتیک تمام عیار آمریکایی طرف هستیم؛ از آن دست فیلم‌های آمریکایی با محوریت عشق‌های تینیجری. البته در این فیلم با عشقی کمی و بیش نامتعارف مواجه هستیم. گری ولنتاین پانزده ساله، عاشق دختری به نام آلانا شده است که ده سالی از او بزرگتر است. از جنس همان عشقِ اول‌هایی که همه- کم و بیش- آن را تجربه کرده‌ایم. عشقی که فکر می‌کنی دیگر تکرار نمی‌شود؛ که همین یک‌بار است و بس. عشقی مملو از لجبازی‌های کودکانه. از آن دست عشق‌هایی که طرفین نه تابِ کنار هم ماندن را دارند و نه طاقت دور شدن از هم. گری و آلانا دقیقا در حال تجربه‌ی چنین احساس نابی هستند. آنچه حضور این دو شخصیت را در کنار هم جذاب می‌کند، تفاوت‌های فردی آنهاست. گری با وجود سن کم، پسری مستقل، بلندپرواز و جسور است و در مقابلش آلانایی قرار دارد که محتاط و ترسو است و همواره به دنبال پیدا کردن کسی است که مشکلاتش را به گردن او بیندازد او را آماج حملات خود قرار دهد؛ حال می‌خواهد پدرش باشد یا خواهرانش و یا حتی گری! گری اگرچه از آلانا کوچکتر است اما رفتارهای سنجیده‌تری از خودش نشان می‌دهد. تمام فیلم درباره‌ی رابطه‌ی بین گری و آلانا است. عاشق می‌شوند، فارغ می‌شوند، خیانت می‌کنند اما در نهایت به سوی هم برمی‌گردند. در یک سوم ابتدایی فیلم، مخاطب به دنبال سرانجام عشق و رابطه‌ی بین آلانا و گری است اما واقعیت این است که از یک‌سوم ابتدایی و در واقع از شروع پرده‌ی دوم دیگر حتی سرانجام این رابطه برای مخاطب کنجکاوی برانگیز نیست چرا که کیفیت رابطه‌ی بین این دو به گونه‌ای است که پایان آن کاملا روشن است و مخاطب می‌داند هر اتفاقی که رخ دهد آلانا و گری کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. فیلم اساسا سوالی مطرح نمی‌کند که مخاطب در جست‌وجوی پاسخ، آن را تا انتها دنبال کند. می‌توان گفت «پیتزای شیرین بیان» ساختار اپیزودیک دارد و قهرمانان را در موقعیت‌های مختلف قرار می‌دهد، آن موقعیت را به پایان می‌رساند و به سراغ موقعیت بعدی می‌رود. «پیتزای شیرین بیان» فیلم لحظه‌هاست. باید از لحظه به لحظه‌ی فیلم، از میزانسن‌های درست و سکانس‌های جذابش حظ کافی را برد.

در «پیتزای شیرین بیان» اگرچه اسم‌های بزرگی همچون بردلی کوپر و شان پن به چشم می‌خورد و می‌درخشد اما بار اصلی فیلم بر عهده‌ی دو بازیگر جوان و تازه‌کار آن است که هر دو به بهترین شکل از عهده‌ی ایفای نقش خود برآمده‌اند. آلانا هایم با بازی روانش به خوبی توانسته ویژگی‌های شخصیتی آلانا کین را منتقل کند و کوپر هافمن در نقش گری ولنتاین با بازی خوبش یاد و خاطره‌ی پدرش، فیلیپ سیمور هافمن فقید را گرامی داشته است. 

از نکات درخشان فیلم می‌توان به طراحی صحنه و لباس و موسیقی متن آن اشاره کرد که همه در خدمت حال و هوای دهه‌ی هفتاد میلادی به کار برده شده‌اند. «پیتزای شیرین بیان» برای مخاطبان آمریکایی‌اش که دهه‌ی هفتاد میلادی را دیده و زیسته‌اند بیش از هر گروه دیگری جذاب خواهد بود. نوستالژی دهه‌ی هفتاد به قدری در فیلم مشهود است که تعلق خاطر پل توماس اندرسون را به این دهه و حال و هوایش به روشنی نشان می‌دهد. حتی اسم فیلم هم برگرفته از خاطره‌ای از شهر محل سکونتش در همان سال‌های دهه‌ی هفتاد میلادی است. «پیتزای شیرین بیان» نام فروشگاه‌های زنجیره‌ای ضبط موسیقی در دوران کودکی پل توماس اندرسون در دهه‌ی هفتاد میلادی است. به نظر می‌رسد اندرسون با «پیتزای شیرین بیان» شخصی‌ترین فیلمش را ساخته و تمام آنچه را که از دلش برآمده بدون ترس از قضاوت و مقایسه با دیگر آثارش به تصویر کشیده است. با همه‌ی این احوال ردپای پل توماس اندرسون در آخرین اثرش به وضوح مشخص است. توجه به جزئیات و طمانینه و صبر در پیشبرد داستان، ویژگی مهم آثار درخشان اندرسون هستند که در «پیتزای شیرین بیان» هم خودنمایی می‌کنند. 

قرار است بعد از تماشای صد و سی و اندی دقیقه از آخرین ساخته‌ی پل توماس اندرسون، چه چیزی دستمان را بگیرد؟ آیا اندرسون قرار است با چیزی مثل جدال خونین ایلای و دنیل در «خون به پا خواهد شد» غافلگیرمان کند؟ خیر! همه چیز ساده‌تر از این حرف‌هاست. ما تمام دقایق فیلم را، لحظه به لحظه دنبال می‌کنیم تا به یک بوسه‌ی عاشقانه برسیم. همین! به مقصد فکر نکنید؛ از مسیر لذت ببرید همانطور که پل توماس اندرسون از آن لذت برده!

*فیلمنامه‌نویس

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 173881 و در روز دوشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 19:44:48
2024 copyright.