سینماسینما، حسین ارومیهچیها:
عباس آقا سوپرگوشت اجاره نشینها احتمالاً شیرین ترین کاراکتر نچسبی است که تاریخ سینمای ایران به خود دیده است. صاحبخانۀ خانه خراب کُنی که آسایش مستأجرها یک پاپاسی برایش ارزش ندارد و به هر قیمتی که شده می خواهد از شر خانه و ساکنانش خلاص شود. همانقدر که مادر برایش مهم است، به منفعت طلبی هم بها می دهد با شلوغ کاری سعی میکند رشته امور را به نفع خودش در دست بگیرد و لحظه ای کم نیاورد.
همه این ویژگی ها بدون شک تا حدی در سناریوی مهرجویی نوشته شده است. تا قدری توسط خود کارگردان تعریف شده و تا حدی به واسطه ترکیب خوب و بجای سازنده به بار نشسته. اما این انتظامی است که نقش را به سیاق خودش رنگ آمیزی و برای همیشه ثبت کرده. بازیگری که با کوله باری اندوخته و تجربه از اساتید بنام با حضور در هر اثری نگاه ها را به آن اثر معطوف می کرد و نیت ها را برای روبرو شدن با آن تغییر می داد. هنرمندی به وسعت یک تاریخ تجربه و زیستن در اتمسفر سرزمینی که بر صحنه های نمایشش قد کشیده بود. آرتیستی که فیلم متوسط و ضعیف در کارنامه ش ندارد و برای بررسی هر فیلم یا نمایشی که او در آنها حضوریافته بی شک بایدبه دنبال یک توجیه یا دلیل قابل اعتنا بود. انتظامی جز نسل آن دسته از بازیگرانی بود که با سبک و چارچوب های مشخص در بازی خود زمینه حضور و یادگیری هنرمندان دیگری را در سینما و تئاتر پدید آوردند. واژه «بود» بیش از حد غم انگیز است. شاید فکر میکردیم او از آن کسانی است که همواره بوده و باید باشد. بازی کند، پیام بدهد ، حضور پیدا کند و هر سال در سالروز تولدش هنرمندانی را ببینیم که در کنارش حضور یافته اند و برای سلامتی اش آرزو می کنند. در زمره هنرمندانی که در هشتاد و چند سالگی مثل هنرمند ۵۰ ساله چنان می درخشد که انگار تازه سینما را کشف کردند. بازی اش در فیلم مهجور «شب» در کنار یکی از آخرین حضورهای مرحوم شکیبایی که پیشتر در هامون در کنار یکدیگر خوش درخشیده بودند، گواه همین امر است. شاید هر طور دیگری فکر کنیم، کسی جز انتظامی برای نقش «دبیری» بددهن و کم حوصله هامون به ذهنمان نرسد. آنطور که برای «رسول رحمانی» عاشق پیشه روسری آبی بازیگر دیگری را متصور نیستیم. واقعیت این است که انتظامی چنان خود را با نقش ها عجین کرده و در آنها حل شده که با گذشت سالها وقتی دوباره به آن ها نگاه میکنیم، فارغ از کیفیت فیلم یا سناریو سخت است به کس دیگری جز او در آن نقش فکر کنیم. انتظامی بازیگری را زندگی کرد و به راستی برازنده عبارت آقای بازیگر است. به این شاخه از هنر سینما و تئاتر اعتبار بخشید و احتمالا تا همیشه بر صدر خواهد ماند. چنان که در مستند «و آسمان آبی» خود را شاگرد بزرگانی چون بیضایی و سمندریان میدانست، کمتر کسی است که از بودن در کنار او نیاموخته باشد یا متوجه تواضع و منش والایش نشده باشد. از حلقه طلایی نسل اولی ها که روزگاری مردان شماره یک صحنه های نمایش بودند حالا فقط علی نصیریان سرپاست و هنوز هم حضوری باصلابت در این عرصه دارد- خداوند استاد کشاورز را هم به سلامت دارد- بخش مهمی از کارنامه پربار انتظامی مرهون کارنامه دو تن از بزرگان سینمای این مملکت یعنی مرحوم حاتمی و جناب مهرجویی است. از «گاو» که انتظامی با آن بیش از پیش شناخته شد و یکی از اولین جوایز سینمایی بین المللی را برای ایران به ارمغان آورد تا فیلمهای تاریخی حاتمی که اتفاقاً چند روز پیش از فوت انتظامی سالروز تولدش بود. سبک بازی خودآموخته و آمیخته به حرکات مختلف صورت و تنوع در لحن از جمله ویژگی های بارز بازیگری انتظامی است. حد اعلایش را احتمالا در «بانو» مهرجویی می بینیم و نمونه مینیمال و تکنیکال ترش را مثلا در خانه ای روی آب. انتظامی در همه عمر ۹۴ ساله اش دو سیمرغ بلورین گرفت، انبوهی جایزه داخلی و خارجی دریافت کرد، با کارنامه ای درخشان و انتخاب هایی دقیق در فیلم ها و نمایش های متعدد و چندین سریال تلویزیونی ایفای نقش کرد. موزیسینی درجه یک را تربیت کرد و در فراق همکاران و دوستان بسیاری حضور یافت، نامه نوشت و غمگین شد. مجسمه ها و سردیس ها از او ساخته و نامش بر سردر سالن ها و تماشاخانه هایی حک شد. آخرین نامه و درخواستش از رئیس جمهور همچنان در سایت های مختلف می چرخد و صحنه های پس از مرگش در «روز فرشته» با بازی درخشانش، بیشتر از گذشته کمدی مرگ آگاهی را به خاطر می اورد. یکشنبه برای همیشه با بدرقه اندهناک دوستان و همراهانش به تن سرد خاک سپرده شد و یاد و نامش تا همیشه بر پیشانی هنر این سرزمین باقی خواهد بود. اگر همه اینها برای آدم عزت به ارمغان نمی آورد پس عمر با عزت چیست؟ سفرت به سلامت عزت الله خان!