سینماسینما، ذبیحالله رحمانی
سینمای تجربی یا فیلم آوانگارد بسیاری از قواعد سنتی و عرفی سینما را زیر پا میگذارد.
سینماگر تجربی، آفریدن، نوآوری و ذهنیتگرایی را سرلوحه تفکراتاش قرار میدهد. چهارمین فیلم پژمان واثقی «سنگراه» رنگ پرده را در اکران خصوصی دید و بهزودی درگروه هنر و تجربه اکران خواهد شد.
خلاصه داستان: چهار نفر زن و مرد شبانه در جاده خاکی به مقصد استراحت گاهی در دل جنگل ناشناخته پیش میروند و ناگهان ماشینشان خراب میشود، ناچار با نور موبایلها به طرف نوری ضعیف به راه میافتند و در مسیر گم میشوند.
واثقی فیلمساز نوگرا و ساختارشکن که بعد از ساختن فیلمهای بلند: «ریشه»، «سیم آخر» و «مدار موازی» فیلم دیگری را با حال و هوای آثار قبلیاش ساخت؛ فیلمی با فضای فانتزی رویایی اپراگونه فلینی و با نگرش تلخ و تیره هستی شناسی بلاتار گونه، که مخاطب را گاهی سرمست از فضای خلق شده در یک ناکجاآباد ناامن متروکه میکند؛ فضایی که با حضور انسانهای بدوی که نیازهای اولیه زندگیشان هم با مشکل عدیده ای روبرو است. گاهی هم مسخ تصاویر نامتعارف و مرگ آگاهی و تلفیقشده و دچار گیجی و توام با خماری زایدالوصفی را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
گمگشتگی وضعیت کنونی انسانهایی که در تکاپوی بین خیر وشر در رفت و آمد هستند.
عذاب، تنهایی و سرخوردگی انسان معاصر که در چنبره دیدگاه استعماری درونی و بیرونی باعث شده تا دچار سرگردانی بیپایانی شود.
فیلم «سنگراه» پراز نشانهها و نمادهای محسوس و نامحسوس، جلوهگری میکند.
فیلم با دنیای جدید تکنولوژی شروع و در دل سنت و واپسگرایی با چالش مرگآفرینی دست و پنجه نرم میکند.
موسیقی خیرهکننده و صداسازیهایی با عیار بالای هجده که تماشاگر را میخکوب میکند و در روند پیشبرد فیلم کمک شایانی است. بازیها باورپذیر، تدوین پیچیده و راهگشا و فیلمبرداری چرکآلود مطابق حس و حال اتمسفر فیلم.
ساخته اخیر پژمان واثقی، تماشاگران واقعی را به سر شوق آورده و کشمکش و تعلیق با فضاسازی «بوف کور» مانند، بارقههای استعداد درخشان را به اثبات میرساند.
اینگونه آثار نادر، بارقههای امید را بر تدوام سینمای اندیشهورز دو چندان میکند.