تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۸/۰۸ - ۱۵:۲۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 144599

سینماسینما، ابوالفضل نجیب

در میان دهها یادداشت خاطره انگیز و ستایش آمیز درباره محمدرضا شجریان، اما به سهم سینما از صدای ایشان اشاره ای نبود. این یادداشت به همین انگیزه و البته ارجاع نسل امروز به مصاحبه ایشان با امید روحانی در آبان ۱۳۷۱  درباره همکاری با علی حاتمی و همچنین اوضاع آن زمان موسیقی ایرانی است که می تواند بهانه و اشاره ای باشد به تلاش های مغفول مانده شادروان مسعود مهرابی در پاسداشت مفاخر فرهنگ و هنر و بالمال و به طور موازی حفظ و حراست از آن میراث در تاریخ سینما. درباره اهمیت این گفتگوی ظاهرا سینمایی که به حد کفایت جامعیت یک گفتگوی تخصصی درباره اوضاع موسیقی گذشته و حال و بلکه آینده را دارد، شاید ذکر این نکته که استاد همواره از مصاحبه گریزان و فراری بوده، لازم است. نسل ما شاید تنها گفتگویی که از استاد به خاطر مانده، مصاحبه مفصل ایشان یا هفته نامه اختصاصی رادیو تلویزیون قبل از انقلاب با نام تماشا است. و شاید تعبیر امید روحانی در این خصوص به تقریبا هیچ بهترین عدد برای شمار مصاحبه های ایشان باشد. درباره سهم سینما از حنجره استاد آنچه حائز اهمیت است ایشان در تمام عمر هنری تنها یک بار و آن هم به حرمت اعتبار و رفاقت علی حاتمی شاعر سینمای ایران نام او با تاکید بر حضور افتخاری در فیلم دلشدگان در حافظه سینمای ایران ثبت شد. آنگونه که استاد در گفتگو با امید روحانی می گوید، حضور صدای او در فیلم با دو انگیزه یکی اعتبار و علاقه به علی حاتمی و دیگری ادای دین به اساتید موسیقی ایرانی است. از این حیث شاید صدای ایشان در دلشدگان تاویلی باشد بر ضمیمه شدن نام استاد در فیلمی که بخشی از تاریخ موسیقی ایرانی را نمایندگی می کند. که اگر چنین باشد، این کمترین و متواضعانه ترین سهمی است که می توانست برای مرتبه و جایگاه خود در تاریخ موسیقی این دیار قائل شود. 

بهانه حضور صدای استاد در فیلم سه تصنیف به نوعی جاودانه است که جز با صدای ایشان شاید هرگز آن درخشندگی و تلائلو حاصل نمی شد. و بی گمان دلیل اصلی این درخشندگی آزادی عمل استاد در انتخاب اشعار و سبک و سیاق و صد البته درک تصویری استاد از لحظه های موسیقیایی فیلم است. 

استاد درباره شکل گیری این لحظه ها می گوید:

 «کار اصلا به عهده من گذاشته شد. تعداد فصل ها و صحنه ها را در نظر گرفتم و از دیوان حافظ شعرهایی پیدا کردم که از نظر محتوا به این صحنه ها بخورد.» 

اتفاق دیگر اجرای آوازهای استاد در فضای آزاد است:  

 «ضبط صوت را برداشتم و به کوه رفتم و در آنجا خواندم. روزی که به کوه رفتم برف می آمد. در راه که می رفتم خواندم.» 

آنچه شاید در اعتبار و ارزش های کلامی اشعار فیلم باید اشاره و تاکید کرد، انتخاب اشعار تصنیف ها توسط استاد و بخصوص در ترجمان کلامی رابطه کشف الشهودی طاهر با شاهزاده نابینای ترک است. غنی و اوج این بخش ها صرفنظر از ارزش و اعتبار موسیقایی و بخصوص در دو بخش بم و اوج خوانی، گاه موسیقی و صدای استاد را تحت الشعاع قرار می دهد. در تکمله آفرینش این اشعار و صدای جادویی نباید از علی حاتمی به عنوان فیلمنامه نویس و کارگردان در خلق شخصیت شاهزاده نابینای ترک غافل بود. آنچه امروز از خالق دلشدگان در حافظه باقی مانده و خواهد ماند، شاید افتخار ابدی علی حاتمی برای ساخت تنها اثر سینمایی درباره تاریخ موسیقی ایرانی است. که با آوای استاد که به نوعی مهر تائید بر سندیت و اعتبار تاریخی محسوب می شود، از خود به یادگار گذاشتند.

حاصل این رابطه معنی دار در فیلم سه تصنیف است. 

تصنیف اول در مایه سه گاه (مخالف) با نام رهزن دل با اشعار ترکیبی از مثنوی و حافظ با مطلع بم خوانی:

 گر ز حال دل خبر داری بگو 

ور نشانی مختصر داری بگو

تصنیف دوم با عنوان پاسبان حریم دل  آواز در مایه شوشتری با این مطلع:

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

که با اوج خوانی

ای آفتاب، آهسته نه، پا در حریم یار من

 به اتمام می رسد. 

 تصنیف سوم غلام چشم، آواز در مایه بیات ترک با مدخل: 

مرا چشمی‌ست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

که در نهایت با اوج خوانی:

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارین گلشنش، روی است و مشکین سایبان ابرو

استاد به پایان می رسد.

شاید به زعم اهل فن، تنظیم علیزاده روی این سه تصنیف آنچنان که باید و شاید در کارنامه او و در مقایسه به چشم نیاید، اما برای آن ها که صدای استاد را روی تصاویر مینیاتوری علی حاتمی و بیشتر با گوش جان دیدند و شنیدند، حلاوت و گوش نوازی و هم چشم نوازی تصاویر در یاد و خاطره شنوایی و بصری آن ها برای همیشه باقی ماند. شاید یکی از دلایل ماندگاری حسی این تصنیف ها بم خوانی استاد باشد. شیوه ای که به تاکید استاد با درک غریزی و کشف الشهودی با فضا و شعر و حال و هوای شخصی حاصل شده و از این منظر می توان به سبک منحصر و ابداعی ایشان تعبیر کرد. 

اشارات استاد به خرده هایی که در تدوین تصنیف ها با صحنه ها و بخصوص اوج خوانی در صحنه مرگ طاهر به علی حاتمی گرفته، از شناخت و دقت و وسواس ایشان بر آنچه به واقع نمایی در سینما تعبیر می شود، دلالت و تاکید دارد. 

 «من گفتم از نظر واقعیت این دو با هم نمی خوانند که انسان در نهایت درجه ضعف و رنجوری در حال مرگ باشد و صدایش در اوج بخواند.» 

برای درک اهمیت و اعتبار آنچه استاد در دلشدگان به ارمغان گذاشت حتما که باید اهل فن و خبرگان موسیقی نظر بدهند. اما اگر دلیل محبوبیت و مقبولیت توامان کاراکتر هنری، اجتماعی و فردی ایشان را آنچنان که تاکید دارد، برای انسان و انسانیت می خواند و فرد عامی هم می تواند از آن لذت ببرد، مفروض شده بدانیم، در این صورت سهم ما از میراث استاد به عنوان نسلی که با صدای ایشان حزن و اندوه را زندگی کرد، گریست، جوانه زد و در نهایت صدای خود را به ترجمان آه و حسرت و آرزوهای بربادرفته و هویت چند نسل تبدیل کرد، کفایت می کند.

* تمامی نقل قول های استاد از گفتگوی امید روحانی با ایشان در سال ۱۳۷۱ و مندرج در ماهنامه شماره ۱۳۱ فیلم برگرفته شده است. 

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها