سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
«جهان با من برقص» نخستین فیلم بلند سینمایی سروش صحت است که پیش تر تجربه ی ساخت چند سریال موفق را در تلویزیون داشته است.
فیلم او اثری حرفه ای، لطیف و در عین حال متفکرانه است با شخصیت هایی که به خوبی می شناسیمشان. «جهان با من برقص» فیلمی ست که با لحنی طنز به یکی از تلخ ترین حقیقت های زندگیِ بشر یعنی مرگ می پردازد. صحت، که خود فیلمنامه ی فیلمش را نوشته است، به درستی از نشانه ها و اسلوب های ژانری، در جهت دستیابی به واقعه ای مهلک استفاده می کند؛ واقعه ای که آدم های قصه با شوخی ها، نمک پرانی ها و بعضاً دعواها و بگومگوهایشان آن را به شدت باورپذیر و تلطیفشده می کنند. سروش صحت ضمن آن که می کوشد فضای کار خود را کاملاً رئالیستی از آب درآورد وجوه سوررئالی را نیز در بطن کارش قرار می دهد تا به موازات رخدادهای کاملاً واقع گرایانه ی داستان، بر بُعد ماورایی و غیرمادی آن نیز تسلط داشته باشد. موسیقی ذهنی جهان (با بازی خوب علی مصفا) و آن مینیبوس قرمز در حال گذر به ظرافت بر نشانه هایی دلالت می ورزند که فیلمساز از بیان مستقیم آن ها اجتناب کرده است؛ مفاهیمی که در لایه های زیرین متن کار قابل خوانش اند.
سروش صحت در «جهان با من برقص» ثابت می کند که مهارت بسیاری در روایت پردازی دارد و درام را بی نقص و بی سکته جلو می برد. او از هیچ یک از شخصیت هایش غافل نمی شود و به میزان مساوی به همه شان توجه نشان می دهد و روابطشان را با یکدیگر موشکافانه بررسی می کند و تفاوت «جهان …» با دیگر نمونه های مشابه آن شاید همین باشد که فیلمساز تمرکز خود را به صورت همه جانبه بر شخصیت اصلیِ درحال احتضارش نشانه نرفته و گاه با برجسته ساختن دیگر شخصیت های فیلم و ارجحیت یافتن آن ها بر شخصیت اصلی علاوه بر تکامل شخصیت اصلی به وسیله ی اطرافیانش، سایه ی سنگین مرگ بر کل فضای قصه را نیز کم رنگ و بی اهمیت می کند و بر لزوم جدی نگرفتن مرگ تأکید می ورزد.
«جهان با من برقص» حاصل مجموعه ی درستی از انتخاب هاست که به خلق فیلمی شسته رفته و قابل اعتنا منجر شده است.