سینماسینما، پویا نبی:
یکشنبه گذشته و در یک نمایش غیررسمی به تماشای نسخه اصلاح شده فیلم «فرزند صبح» یکی از آثار جنجالی کارنامه فیلمسازی بهروز افخمی نشستم، در همین بدو امر باید شگفتی خودم را نسبت به کیفیت اثر حداقل در قیاس با آن نسخه ای که در دوره بیست و نهم جشنواره فیلم فجر دیدیم که حتی باعث اعتراض گسترده اهالی مطبوعات از همه طیف های سیاسی در سالن برج میلاد شد ابراز دارم. «فرزند صبح» جزو معدود موارد سینمایی است که از دو نسخه موجود از آن (تدوین شده توسط سیف الله داد و تدوین شده توسط هادی ناییجی) می توان دو تلقی متفاوت داشت و نسخه جدید که ده سال پس از نمایش در جشنواره سال ۱۳۸۹ آماده شده چه به لحاظ لحن داستانگویی و چه به لحاظ ساختار میزانسن اثری با هویت مجزا است. نسخه فعلی سی دقیقه به نسبت نسخه سال ۸۹ کوتاه تر شده، بازیگران همگی جای خودشان به دوبله اثر پرداختند، کادرها که به شیوه سوپر ۳۵ فیلمبرداری شده بود همگی تنظیم و اسکن استانداردی از آنها گرفته شده است و همچنین حجم موسیقی ارکسترال بهزاد عبدی در نسخه فعلی به شدت کاهش پیدا کرده و در اقدامی جالب و متفاوت پنج ترانه از آلبوم برف کار زنده یاد فرهاد مهراد در فصل های مهم فیلم گنجانده شده است و همچنین کاراکتر معلم در فصل های سالخوردگی امام خمینی با بازی محمد علی کشاورز او را می دیدیم به طور کامل حذف شده است.
بی اغراق نیست اگر ادعا کنیم فرزند صبح فعلی کامل ترین و مهندسی شده ترین اثر بهروز افخمی در حوزه میزانسن و دکوپاژ است . انتخاب دقیق لنزها و پلان های ترکیبی با قاب های اسکوپ یک عیش تمام عیار سینمایی است. فیلم در سی دقیقه نخست بین کودکی، نوجوانی، جوانی و سالمندی امام خمینی در نوسان است و فیلمساز با یک تصویرسازی همخوان با متن گویی خوابی چند ساله را به زبان سینمایی بازگو می کند. چیزی که در تدوین سال ۸۹ به قول فیلمساز هدر شده و باعث خشم تماشاگرانش شد، فیلمنامه فرزند صبح عامدانه از یک قصه گویی کلاسیک امتنا می کند و بنای داستان گویی خود و فضای بصری را بر جریان سیال ذهن می گذارد اما فیلم از اواسط لحنی منسجم تر پیدا می کند و فیلمساز تمرکز روایی خود را بر دوران کودکی شخصیت امام خمینی می گذارد و فضای سیاسی آن روزگار را از زاویه دید امام خمینی در دوران کودکی آن هم به مینیمال ترین شکل ممکن بازگو می کند .
عمده امتیاز «فرزند صبح» همانطور که اشاره شد در لحن منحصر به فردش و کارگردانی چیره دستانه آن است از جمله سکانس های درگیر کننده فیلم می توان به فصل دریاچه نمک و خاصه دکوپاژ پلان نماز خواندن امام خمینی در اتومبیل مامورین ساواک اشاره کرد و یا سکانس بازی کودکانه در یک فضای برف با ترانه ای از فرهاد مهراد و یا سکانس بازگشت کاروان خانواده امام خمینی از تهران و فضایی که از جغرافیای دریاچه نمک ترسیم می کند چیزی که جز سینمای ناب و فیلمسازی برای پرده بزرگ نیست.
با اینکه از نظر نگارنده فرزند صبح فعلی جزو فرازهای کارنامه فیلمساز است و در کنار «شوکران» و «جهان پهلوان تختی» جزو شاخصترین فیلمهای کارنامه سی ساله بهروز افخمی به شمار میآید، اما خالی از ایراد هم نیست ایرادهایی که باعث شده «فرزند صبح» در چند قدمی یک شاهکار مسلم سینمایی باقی بماند. از جمله ایرادات نسخه فعلی تغییر لحن فیلم در نیمه دوم آن است که فیلم از یک فضای سیال ذهن و حتی بازیگوشانه تمرکز خود را روی بخشهای کودکی می گذارد و یا حجم استفاده از موسیقی فرهاد از جایی به بعد بر ضد همان ایده جسورانه بدل میشود شاید همان سکانس تیتراژ و یا بازی کودکانه در زیر آن برف سنگین برای این ایده کفایت میکرد اما فیلمساز به قدری با همین ایده بازی میکند که ویژگی اولیه خودش را کاملا از دست میدهد.
امیدوارم سو تفاهم ها در مورد این فیلم به زودی به پایان برسد و شاهد اکران رسمی نسخه جدید «فرزند صبح» باشیم که از چند حیث مهم و دارای ویژگی تاریخی است از جمله اینکه سرانجام یک فیلم استاندارد در مورد شخصیت مهم و تاریخساز بر پرده سینماها خواهد رفت که صرفا مرور کننده خاطرات آن شخصیت خاص نیست و به سینمایی ترین شکل ممکن ساخته شده است و دوم اینکه «فرزند صبح» به ما یادآوری می کند سینمای ایران روزگاری کارگردان مهم، تاثیرگذار و سینماشناسی چون بهروز افخمی داشت که توانایی ساخت مدلهای مختلف سینمایی در استانداردترین شکل ممکن را دارا بود، فیلمسازی که بیش از حاشیه و جنجالهای صنفی و حتی سیاسی و تبدیل شدن به یک مجری تلویزیونی سینماگری چیره دست و داستانگویی حاذق بود.