«شمعی در باد»؛ جسورانه‌ترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد

سینماسینما، آریو همتی

فیلم «شمعی در باد» پوران درخشنده، جسورانه‌ترین فیلم نیمهٔ اول دههٔ هشتاد در کشمکش الگوهای متعینِ پیشینی با موقعیت‌های جدید برای اثبات خویش در عصر پساساختارگرا / پسامدرن است. این فیلم به لحاظ اجرا قوی‌ترین اثر پوران درخشنده است و در واقع، بنا بر مقوله‌بندیِ ساختاریک ـ یعنی سینمای پیشاساختار، ساختارمند، پساساختارگرا و فراساختارگرا ـ در نوع سینمای ساختارگرا و در ذیل ساختار آوانگارد تعریف می‌شود.

بنا بر سوژه‌های بیست‌گانهٔ فرایستی، این فیلم را می‌توان در نوع تن‌سوژه‌گرایی و ذیل اندیشهٔ مرلو-پونتی قرار داد.

با ظهور و بروز مباحث اجتماعی چون اعتیاد و ایدز، این سؤال در لایه‌های زیرین متن ـ اینجا فیلم ـ مطرح می‌شود که «انسان تا چه اندازه بر بدن خود حق مالکیت دارد؟» پوران درخشنده به علت پژوهش‌های بسیار و ارائهٔ دغدغه‌های حقیقی جامعه، و نه مانورهای سطحی، شعاری و کم‌عمق، یکی از مهم‌ترین کارگردانانِ مؤلف ماست که توانسته است در ژانر محتواییِ فیلم اجتماعی تقریباً بی‌رقیب باشد.

برداشته شدن فاصله‌های ذهن و بدن و حرکت به سمت درهم‌تنیدگیِ آن‌ها در کاراکتر فرزین ـ زمانی که عشق سبب بالندگی او می‌شود، یا زمانی که مرگ معشوقه‌اش او را از مسیر زیست طبیعی دور می‌کند ـ بسیار باورپذیر و واقعی به نظر می‌رسد.

به لحاظ تأثیر موقعیت و جهان بیرونی بر کاراکتر ـ یعنی جهانِ درون‌ـبیرونیِ دیگری ـ و اثرگذاری آن بر جهان‌های درونی و بیرونیِ خودِ کاراکتر، و البته بر ابعاد التقاطیِ جهان درون‌ـبیرونی او، فیلم ما را در یک سیالیتِ مدام میان ثبات و بی‌ثباتی، میان ساختار و امکان‌های شکستنِ ساختار می‌چرخاند و نهایتاً الگوهای متعینِ پیشینی، مانند خانواده، با تمام چالش‌ها بر این فضا تسلط خویش را تثبیت می‌کنند. خانواده به سبب بار عاطفی آشکار یا پنهان خود، آخرین امید رهایی‌بخشِ انسان از تمام مشکلات و معضلاتی است که ممکن است برای انسان، به مثابهٔ بعد فردیِ اجتماع، پیش بیاید.

زوج‌های تفاوت‌سازِ کاراکتر فرزین ـ یعنی رابطهٔ او با پدر و مادرش ـ و نیز زوج تفاوت‌سازِ فرزین با ناشر و… به بار دراماتیک متن کمک کرده است. حضور گذرای عشق، به مثابهٔ صافیِ وجودی، در کاراکتر آیدا و تأثیر انسان‌سازانهٔ موقّتِ او، تا زمان مرگ آیدا، می‌تواند امری مهم در ایجاد فراز و فرودهای داستان و شکل‌گیری نقطهٔ مرکزی آن باشد. آیدا تمرین زیستِ متعالی است؛ در فاصلهٔ میان عصیان نخستین فرزین و پیشا‌عصیانِ ثانویهٔ ویرانگر او، و در واقع کمک می‌کند تا برخی از پتانسیل‌های نهفته در کاراکتر فرزین عریان شود.

بازیِ شهاب حسینی در نقش بابک، دوست فرزین، که بعدها معلوم می‌شود به ایدز مبتلاست، بسیار درخشان است و بازی بهرام رادان در ظهور و بروز پتانسیل‌های کاراکتر فرزین نیز قابل قبول و مؤثر از کار درآمده است. اما عسل بدیعی، آن جانِ بیدار، با حضور اندک خود، به نظر می‌رسد روح و جان اثر را از آنِ خویش کرده است. در واقع، «شمعی در باد» اوج درخشش عسل بدیعی با یک بازی درون‌گرا و درون‌ریز است.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 214523 و در روز سه شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ ساعت 19:10:14
2025 copyright.