سینماسینما، جمال رهنمایی
فیلم شیرین ساخته عباس کیارستمی تجربهای بینظیر در سینمای ایران و شاید سینمای جهان است. عباس کیارستمی برای آشنایی ما با مفهوم چند بعدی، پیچیده و پر رمز و راز عاشقی از احساسات هنرمندان حرفهای زن در سینما در هنگام شنیدن نمایشنامهای که بر اساس منظومه عاشقانه ایرانی خسرو و شیرین نوشته شده، استفاده کرده زیرا تلاش برای به کلام آوردن عشق ما را از مقصود دور میکند و با نگاه به چهرهها و احساسات و عواطف بهتر میتوان به این مفهوم پی برد.
۱۱۳نفر از زنان هنرمند جوان، میانسال و مسن سینمای ایران به همراه بازیگر عمده فیلمهای عباس کیارستمی یعنی ژولیت بینوش در یک سالن به تماشای نمایشی نشستهاند که ما فقط صدای آن را میشنویم. نمایشنامه برداشتی آزاد از منظومه خسرو و شیرین است. خسرو پرویز پادشاه ایران و شیرین شاهزادهای ارمنی است که در این داستان عاشقانه به وصال هم نمیرسند. چرا که خسرو درگیر بازی شاهانه سیاست است و فرصتی برای عاشقی در زندگی ندارد.
کارگردان احتمالاً میخواسته به جای آنکه ما راجع به عشق بخوانیم، آن را بشنویم و ببینیم. دوربین مکثی طولانی و مکرر روی چهره بازیگران زن سینمای ایران دارد. هرچند مردانی نیز در سالن حضور دارند اما نقش آنان حاشیهای است مانند نقش مردان در زندگی که همانگونه که نمایش میگوید، مشغول بازیهای کودکانه هستند و حواسشان به عاشقی نیست.
تماشاچیان که گویی در حال زندگی کردن با نمایش خانم «گلبو» که این نمایشنامه را نوشته است هستند، در داستان غرق شدهاند و با فراز و نشیب داستان خوشحال، غمگین، مضطرب، گریان و متفکر میشوند و ما میتوانیم با دیدن فیلم از طریق اصلیترین راه فهم انسان یعنی درک عواطف او به مفهوم عشق نزدیک شویم. در حالی که خودمان هم پای فیلم با صدای نمایشنامه همراه هستیم و از آن تاثیر میگیریم.
در بخشهایی از نمایشنامه مفهوم عاشقی و زنانگی فراتر از عواطف انسانی و موضوع علاقه زن و مرد مطرح شده است. زن / سرزمین نمادی از بقا خلق کردن و تدبیر است.
زبان به عنوان یکی از تواناییهای برجسته انسانی همان قدر که توانسته مقدمات تمدن انسانی و زندگی اجتماعی و پیشرفت جوامع انسانی را فراهم آورد، به همان اندازه و شاید هم بیشتر باعث ایجاد سوءتفاهم و محدودیت فهم شده است. آنچه به کلام میآید، در قالب کلمه زندانی میشود و از بسیاری از مفاهیم احتمالی دیگر دور میماند. ضمن آنکه نوشته چون از عواطف و لحن گویش در زمان گفتن خالی میشود، از معنای آن لحظهای خودش نیز دور میشود و در بهترین حالت چیزی مانند نان بیات است که ما را سیر میکند اما از مزه نان خالی شده است.
ترکیب یک افسانه عاشقانه که قهرمان واقعی آن یک زن است، نمایشنامهای که از نگاه یک زن امروزی نوشته شده و مطرحترین بازیگران زن سینمای ایران ترکیبی منحصر به فرد و خلاقانه را به وجود آورده که غیر مستقیم به ما میگوید عشق بیشتر یک مفهوم زنانه است و مردان نیز اگر میخواهند وارد این وادی بشوند بایستی با بخش زنانه خود آشنا شوند تا بتوانند ظرایف عاشقی را فراتر از منفعت، تولید مثل و لذت جنسی درک کنند و از مفاهیم بزرگتر و عمیقتری لذت ببرند.
فیلم از آنجا که به تمامی تماشاچیان یک نمایش که مشغول تماشای نمایش هستند را نشان میدهد و در یک محل فیلمبرداری شده و برش زمانی بسیار کوتاهی هم دارد، میتوانست خسته کننده باشد؛ اما توانسته بخوبی تماشاچی را غرق در احساسات مختلف کند و نه تنها داستان خسرو، شیرین و فرهاد را برای ما ملموس کند، بلکه ما را با احساسات شخصی هنرمندان زن سینمای ایران و خودمان آشنا کند. چهرههایی که در لحظات مختلف داستانهای شخصی زیادی را برای ما بازگو میکنند.
یکی از دیالوگهای شاهکار نمایشنامه، جمله آخر آن است که صداپیشه بازیگر نقش شیرین خطاب به تماشاچیان میگوید: این داستان، تنها داستان من (شیرین) نبود. این قصه، قصه شیرین درون هر کدام از شما است.
کارگردان با به نمایش درآوردن احساسات واقعی افرادی که به صورت حرفهای میتوانند خودشان را درک و بازی کنند در واقع بخش زنانه هر کدام از بازیگران زن سینمای ایران را نیز به تصویر کشیده است و از آنجا که هیچ بازیگری و نقش حرفهای در کار نیست، احتمالاً ما بدون واسطه با احساسات زنان برجسته سینمای ایران و در واقع با احساسات زن ایرانی آشنا میشویم و عشق را از نگاه زنان ایرانی روی پرده سینما میبینیم و درک میکنیم.
*روانشناس تحلیلی