سینماسینما، احمد میراحسان
مستند« زنده ام به جست و جو»، ۲۵مرداد از شبکه مستند پخش شد. این مستند، کاری از منوچهر مشیری است ، یک تک چهره نگاری از سیمای دکتر جواد صفی نژاد پدر قنات ایران و جست و جو گر آب در سرزمین عطشان!
کسانی هستند که ویژگی شان، نژادگی است. اصالت آنان چیزی است باطنی. جانشان ممزوح با جان و روشنایی ها و فرهنگ ایران است. ایرانی بودن شان در کلمه ها و شناسنامه و داعیه ها جا ندارد. در اعماق وجود پاک و خرد پیشه و خیرخواه و تلاشگر والهی شان شان نهفته است یگانگی روح ایران وروح آنان، ار آنان فرزندانی خلف ساخته که در خرد، کارو تلاش دوستی و آبادگری و آبساری و پلگوتگی و حیات بخشیدن شان بازتاب دارد. از قضا کسی که از پرتره مستندش قصد دارم سخن بگویم ، استاد جواد صفی نژاد،کارش پژوهش در باره قنات،این کانون زندگی و کار و خلاقیت حیاتبخش ایرانی است. آب مایه حیات است و ایران سرزمین خشکی است که حیاتش بستگی دارد به نگاهداری و حفاطت آب.
دکتر صفی نژاد استاد جغرافیا و مردمشناسی، تلاش علمی عظیمی برای آگاهی دادن در باره قنوات ایرانی بکار بست تا ایران دوستان را از عواقب سد سازی کور و ویران کردن قنات ها آگاه سازد، آن هم در دورانی که مدیریت بیگانه با هدایت قرآن مجید و عقل معصوم و غریبه نسبت به خرد ایرانی و بی اعتماد به خویشتن از طریق کور مدرن گرایی جاهلانه و تکنولوژی غربگرا پیروی می کرد ، و از الگوهای کور و خیانت بار و کافرانه نهادهای سیطره جوی غربی در خصوص توسعه مدرن و دشمنی با سنت های بزرگ و تولید نسل ومخالفت بی بصیرت با اداره آب و زندگی و کار و کشاورزی و صنعتگری بومی وتجربه سنتی و… و دلسپردگی به غرب تبعیت می کرد. رفرمیسمی که خیابان نواب را کور کورانه به تکه ای سیاه و معماری اکسپرسیونیستی فیلم های جنایی آمریکایی با بنایی تقلیدی تبدیل می نمود. اصالت دانشمندانه دکتر صفی نژاد،سبب می شد او بی هیاهو با کار و تحقیق خود به زبان علم، جهل مدیریت تازه بدوران رسیده و سازندگی غربگرا و در اصل ویرانگری جاهلانه را افشا نماید و ارزش قنات و سنت ایرانی ی آبیاری را فریاد زند.
دکتر صفی نژاد با عمری سرشار از بار و بر و بارش و ثمر و محصول های آگاهی ارجمند در خصوص ایران، حالا روزهای معالجه را طی می کند و دعای قلبی ما بهبود این انسان دانشور و روشنگر و پژوهشگر مشحون از مردمدوستی، ایراندوستی، دانشدوستی، وتلاش پایان ناپذیر است.و ادامه حیات بارآور شریف. گفتم مستند پرتره ی استاد جغرافیدان و پژوهش گر مردمشناختی، دکتر جواد صفی نژاد با نام «زنده ام به جست و جو» از شبکه مستند پخش شد. میخواهم در باره این مستتد و چهره دکتر صفی نژاد حرف بزنم.
☆☆☆
منوچهر مشیری در مستتدش از تصویر برداری مستقیم و از تصویرهای مرحوم مقدسیان و تارازی و افشار نادری سود جسته است. وقتی از تلویزیون زنده ام به جست وجو را تماشا می کردم، دیدم مشیری در پرتره هایش به سه عنصر بنیادین حیات ایران توجه نشان داده است:
۱_آب و قنات ۲_ زبان فارسی ۳_سیماهای تلاش و زحمت و پایداری زندگی ایرانی ، از کار و رنج کارگران تا عمل عظیم انقلاب مردمی برای استقلال و آزادی و رهایی از بردگی سلطه جویان غارتگر و عدالت و پیشرفت. تا صحنه ی پایداری برابر یک جهان مهاجم و جنگ تجاوزکارانه و تا پرتره های اهل دانش وفرهنگ وهنر اصیل ایرانی!
مستند دکتر صفی نژاد، کانونش آبیاری خردمندانه ایرانی و قنات ایرانی است.
☆☆☆
فیلم مشیری کانون های مهمی در ترسیم پرتره استاد صفی نژاد دارد. این کانون ها حتی می تواند هسته مستند هایی جذاب و خلاق ونو باشد. یکی از این کانون ها روحیه ادغام شده عطش علمی این استاد جغرافیا و شناخت قنات، با عشق او به مردانی زحمتکش است که این فن و آبادانی کهن را زنده نگاه داشته اند. رابطه رفیقانه و پر محبت استاد که خود در خانواده ای اهل کار و زحمت متولد شده، گونه ای موزونی بین دقت و حس مسئولیت او در کار علمی و ایران و عشق او به احیای قنات و آبادی و آب سرزمینش و نیز حس شدید رفاقت و دوستی با استادان و زحمتکشان و اساتید کهنه کار قنات پدید می آورد.
وجه دیگر پرتره استاد، وسعت ارتباط و یاری گری شان است که در مستند باز تاب یافته و خود می تواند مستندی دیگر باشد. مشیری در فیلم برای نشان دادن این سیمای دکتر صفی نژاد از چند تکتیک سود جسته است. از جمله کسانی که برای کار مردمشناسی شان، چه فیلم مستند و چه مکتوب، با اثرشان در فیلم حاضرند مثل تارازی و حسن غفاری ـ نادر پیری اردکانی و…
تارازی برای مستند مردمشناسی اش در باره کوچ ایل بختیاری از دکتر یاری می طلبد، و غفاری برای کارش، عکاسی مردم نگار و نادر پبری اردکانی برای پژوهش مردمشناختی اش کتاب رورنامه قنات که معرفی رورانه و جز به جز کار قنات است.
مستند زنده ام به جستجو، به طور مدام استاد صفی نژاد را در فضای بی وقفه تماس های علمی، جستجوی اسنادو کتاب های قدیمی در کتابفروشی های دست دوم و ملاقات با مراجعین که خواهان راهنمای علمی ایشان هستند به نمایش می نهد. بینابین این مشغله ما شاهد روابط گرم خانوادگی، سفر تحقیقاتی، وسرزدن به محله قدیمی شان هاشم آباد و حضرت عبدالعظیمیم ( س). سخنان نغز استاد و نکته های ظریف فیلم در همین فحوا جا دارد. مثلا نمره ده کارنامه از درس مردمشناسی که فاصله نظام آکادمیک را با حقیقت کار و تلاش و اراده و خواست انسان نشان می دهد. این همان دانشجوست که امروز در همان رشته صاحب نظر کم نظیری در ایران است.
مستند «زنده ام به جستجو»، اکنون متنی برای نقد نیست برایم بهانه ای است تا از شخصیت خرد ورز ایرانی و مشخصات و خصال و ویژگی های روحی اینگونه ایرانیان و زندگی پر تلاش شان گفتگو کنم که آنان را شایسته ایرانی بودن و انسان نیک کردارو نیک رفتار و نیک گفتار بودن کرده است. ما این آدم یعنی دکتر صفی نژاد را به طور مدام در فضای بی وقفه تماس های علمی، جستجوی اسنادو کتاب های قدیمی در کتابفروشی های دست دوم و ملاقات با مراجعین که خواهان راهنمای علمی ایشان هستند تماشا می کنیم. بینابین این مشغله ما شاهد روابط گرم خانوادگی، خلق نیک، سفر تحقیقاتی، وسرزدن به محله قدیمی شان هاشم آباد و حضرت عبدالعظیم(س) هستیم. سخنان نغز استاد و نکته های ظریف فیلم در همین فحوا جا دارد. مثلا نمره ده کارنامه از درس مردمشناسی که فاصله نظام آکادمیک را با حقیقت کار و تلاش و اراده و خواست انسان نشان می دهد. این همان دانشجوست که امروز در همان رشته صاحب نظر کم نظیری در ایران است. این ایرانی بودن در کانونش باور و عمل به عالیترین انوار هدایت الهی، یعنی اسلام را نهان دارد. او فرزند خلف یک علمکش حسین بن علی علیه السلام ، عاشق انسات کامل ،انسانی تجلی خرد نوری ناب ، شاهد و پایدار بر عهد الست از ازل تا ابد است. بر سر خاک پدر می رود بر حسین در کربلای ایران ، در مرقد فرزند معصومیت، عبدعظیم، سلام و ارادت خود را بدون نمایش به نیکی ناب بروز می دهد. این شخصیت ریشه داری. او است که شکست نمی پذیرد و بقای حیات ایران به این گونه مردمان و خردمندان بن دار وبی دروغ، بستگی دارد. اندیشمندانی که به خویش خویشتن خیانت نمی کنند، پستان مادر/وطن به دندان نمی کشند و نمی درند. غلام متجاوزان به سرزمین و زهدان پرورنده ی خویش نمی شوند و نیز خود فاسد نمی گردند و با قابیلیان و اهل فساد نقابدار درون پیکر وطن، قدرت پرستان خود سر و جاهل و ویرانگر و بر باد دهنده آب و خاک و قنات نمی سازند و بر راه معقول آبادانی و دادگری پای می فشرند. و برعلم وعقل وحق وکار و دادو و یاریگری و حرکت نو به نو در پیش رفتن متکی هستند.
☆☆☆☆☆
گفتگو هاو رهنمایی ها ی دکتر صفی نژاد به کسانی که برای رهنمودی و تصحیح کاستی کار خود و راه حل و رفع کاست معرفت شان ، به استاد رجوع می کنند، درخشان است. نشان عمق دانایی، پژوهش، اطلاع درست و قدرت فهم و تفسیر صحیح اوست.
به عنوان نمونه در صحنه ای او و تارازی را میبینیم که مستند مردم شناختی تارازی در باره ایل بختیاری را می ببیند گفتگویشان از ستایش زحمت و تلاش زنان ومردان بختیاری برای زندگی است. و اشاره به حمل گهواره و بز و گوساله بر کول زنان در کوچ وعبور از کوهستان صعب و رود خروشان به پرسش علمی می کشد. محتوای گفتگو دال به دقت علمی و روش شناسی خدشه ناپذیر استاد،دقت و همه سونگری اوست. تارازی معتقد است آثار آن تمدن بزرگ منطقه ی بختیاری نمی تواند متعلق به این کوچ نشینان باشد که چنین ابتدایی گهواره بر کول حرکت می کنند. و استاد هوشمندانه پاسخ می دهد: نه! کوچ امر طبیعت است. وقتی در محیط جغرافیایی با ۲۰درجه زیر صفر زندگی می کنی مجبوری کوچ کنی.بی دلیل نمی شود نفی کرد …. چه زمانی کوچ این طور شده، نمی دانیم. وقتی تفسیر میشود باید پرسید این تفسیر درست است، متکی به سند است و….(نقل به معنی)
پیشنهاد او به غفاری هم همین قدر عاقلانه است. اما نکته بس ظریف راهنمایی استاد به عکاس مردم نگار در حاشیه پنهان است. او وتارازی ربطی به هم ندارند و ملاقات جدا از هم صورت گرفته و موضوع شان جداست، اما داستانشان پیوندی درونی دارد. غفاری از سفر اخیرش به منطقه سرد سیر چرام حرف می زند و همان اوضاع و همان نحوه معاش سابق که فرقی نکرده. ولی او می گوید: ولی یک چیزی بگم آقا…. مدتها اسب از دور افتاده بود. حالا اما دوباره ایلات علاقمند شدند اسب پرورش بدهند. شاید به سبب گران شدن سوخت.
دوباره برگشتند به کوچ به شیوه سابق…. خوب تماشاگر فیلم حالا می تواند بیاندیشد شاید اتفاقی این گونه در تاریخ آن تمدن پیشرفته را واداشت به عقب برگردد. آیا این از هوشمندی مشیری است که لایه نهانی رازگشا را با تدوین باز می گوید یا طرحی از پیش مطرح بوده ؟ یا….
☆☆☆
ازهوشمندی های مشیری در این مستند زمینه سازی روبرو شدن ما با خود قنات و کار استاد با قنات واقعی است. ابتدا یک عالم تلفن و تکرار جستجو در باره قنات و تماس با مجموعه داران پیرامون کتاب در باره قنات های اردکان ویزد و تبریز و حرف و کاوش برای کتاب طالب آباد و ارتباط وملاقات استاد با نادر پیری اردکانی محقق و مردم. شناس مه شاگرد دکتر صفی است و… نشان داده میشود. حالا قنات برای ما یک شخصیت اسطوره ای است.
پس وقتی سفردیدار با قنات در اردکان اتفاق می افتد ما با یک درام و انتظار هیجان انگیز روبرو می شویم و واقعا قنات چون یک شخصیت اسطوره ای نجات بخش و حافط آب مایه حیات رخ مینماید. قناتی شکوهمند در، ۷۰ متری عمق زمین همچون جواهری در حصار سنگهایی الماس گونه که فوت و مرگ نداردو آبی همیشگی را ارزانی کشاورزان و زندگی انسان در عطش وکویر وبیابان می کند.
☆☆☆
در فیلم سادگی و شادمانی، وعشق صفی نژاد به مردم و مایه حیات ایران و زحمتکشان و مقنیان و به دانش وکارش به هم گره خورده واین در صحنه گرد آمدن یکجای مقنیان و محققان وسخنرانی سرسار از محبت واحترام ودانش او در باره آب و قنات موج می زند. این جاست که استاد از سند بزرگی سخن می گوید:
در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که یزد اولین خاستگاه قنات در جهان است. وظیفه همه است که قدر مقنیان را بدانیم….
استاد، حاج حسین دهستانی را از جایش بر می خیزاند. این نمایش روح تلاشگر ایرانی برای مایه حیات، در کالبد حاج حسین است. او و قنات زین آباد یک روح در دو کالبد برای بقای ایران اند. دریغا که ما نه تنها نخستین خاستگاه قنات که نخستین کمر به هلاکت قنات بستگان هم هستیم. و امیدوارم زندگی صفی نژادها ثمرش توبه ما باشد تا کمر همت به احیای قنات ببندیم و با ممانعت از گسترش دیو اهریمنی خشکسالی به سبب جهل و بی مسئولیتی و عمل ویرانگر نالایقان و سد سازان ، در مسیر جریان حیات و زندگی آبادو با دادگری و با تقوا و خردمندانه، هر مانع مهلک را از بین برداریم. انقلاب اسلامی تنها با دادگری و آبادانی زنده می ماند و این ممکن نیست جز به ایمان و عقل و تلاش خالص در مسیر حق!