یکی از فیلمهای خوب سالهای اخیر بعد از فراز و نشیبهای بسیار، بالاخره اکران شد. مجیدرضا مصطفوی از جمله فیلمسازانی است که آهسته و پیوسته فیلم میسازد و تلاش میکند از استانداردهای مورد نظرش کوتاه نیاید. نه به خودش باج میدهد و نه به تماشاگرش، به کم قانع نمیشود و سعی دارد موقر و باکیفیت کار کند. اینها ویژگیهای مهمی است. او معمولا با بخش خصوصی کار میکند و اینکه این بار جلوی سانسور فیلم بیسروصدا کوتاه نیامد و ایستادگی کرد و زیرِبار اکران تشریفاتی در جشنوارهی فجر هم نرفت، به احترام او برای من افزود.
«بیسروصدا» یک شروع درخشان و جاهطلبانه دارد. با کارگردانیِ بلندپروازانهای که سیلی اول را محکم میزند. تازگیِ داستان فیلم، توجه را جلب میکند و این تازگی به فضای فیلم هم تسری پیدا کرده است. داستانِ آدمهای طبقهی فرودست که در کشاکش رفع نیازهای اولیهی زندگی، در موقعیتهای دشوار اخلاقی قرار میگیرند و برای بقا ناچار به انتخابند، دستمایهی فیلم قرار گرفته است. «بیسروصدا» مجموعهای غمانگیز و تکان دهنده از همین انتخابهاست. کنکاش در مرزهای متغیر و پیچیدهی اخلاق و تقابل آن با حقوق بدیهی و اولیه انسانی از دلمشغولیهای صاحب اثر است. بدمن فیلم او، شرایط اجتماعی دشوار و فلج کنندهای است که آدمها را به مرز بیاخلاقی، تصمیمهای دشوار میکشاند و همین مساله، قضاوت دربارهی ارزشگذاری اعمال آدمها را دشوار میکند.
بازیهای خوب بازیگران، به ویژه پیمان معادی و مهران غفوریان، تسلط قابل توجه کارگردان بر دنیای فیلم، کیفیتِ بالای فیلمبرداری، انتخاب لوکیشنهای غیرکلیشهای که طبعا شرایط تولید را هم دشوار کرده و موسیقی موثر و متناسب با جهان اثر، از ویژگیهای قابل ذکرِ بیسروصداست.
شاید اگر فیلمساز میتوانست بر وسوسهی پرداختنِ زیاد به داستان فرعی غلبه کند، میتوانست بر داستان اصلی و شخصیتهایش بیشتر تمرکز کند و انسجام بیشتری به «بیسروصدا» ببخشد.
«بیسروصدا» فیلم قابل قبولی است که حتما ارزش دیدن دارد. بدون شک سینمای ایران در یکی از بیکیفیتترین دورههای خود به سر میبرد و وجود فیلمهایی مثل «بیسروصدا» میتواند غنیمت باشد. مصطفوی هم فیلمساز بااستعداد و امیدوار کنندهای است که اگر شرایط مناسبی برای کار کردنش فراهم باشد راه طولانی و البته روشنی پیش رو دارد.
