سینماسینما، امین نصیری
نام: cold war
کارگردان: Pawel Pawlikowski
سال: ۲۰۱۸
گاهی متعجب می شوم فیلمی که اینچنین ایرادهای آشکاری دارد چگونه تبدیل به یک اثر پر سر و صدا و محبوب می شود و فستیوال ها به آن روی خوش نشان می دهند و در بیشتر مجلات سینمایی هم نوشته هایی مثبت در موردش به چشم می خورد. جنگ سرد فیلم شعاری و بی بضاعتی است. فیلم ضربه اصلی اش را از جانب روایت ناسنجیده و نبود جغرافیا میخورد. فیلمساز شعارش این است که در دل جنگ یک داستانه عاشقانه را تصویر می کند اما در حقیقت نه درامی ساخته می شود و نه لحنی شکل می گیرد چون فیلمساز هیچگونه سلسله مراتبی بنا نمی کند و همین باعث می شود فیلم تا به انتها کج و معوج باشد و در تمام ارکانش لنگ بزند. فیلمساز در بیان هیچکدام از مانیفست های مورد نظرش(جنگ، عشق، مهاجرت و هنر تبلیغاتیِ در خدمت پروپاگاندای حزبی . . .) موفق نیست. سکانس های آواز و موسیقی در نگاه اول شاید تمهیداتی هوشمندانه و اثرگذار حساب شوند و بنظر برسد این امکان دارند که بخوبی مخاطب را جذب کنند اما اینها ضعف کارگردان نابلدی است که تلاش می کند به قلب و احساس مخاطب چنگ ببرد تا حفره های عمیق دراماتیکش را پنهان کند. آوازها، نوع رابطه و معاشقه های زوج فیلم زرق و برق صرف است و بدون هیچگونه کشش و بسترسازی و کدسازی های تماتیکی پرداخت می شود. فیلم سکانس های جذاب و دیدنی دارد که بیشتر مناسب ساخت یک موزیک ویدیو پربازدید هستند تا سینما. سینما مجموعه ای از تصاویر است که باید در یک انضمام ساختاری حرکت کنند و تصویر فعلی باید بر تصویر قبل از خود مرتبط باشد و آن را صحه بگذارد تا در نهایت بتوان به سمت یک غایت معین سوق داده شد. فیلمِ سرد پاولیکوفسکی نشان می دهد او به مسائلی که در اثرش به دنبال مطرح کردن آنهاست ناآشناست و با شعارهای عقیم و ناقص اش به هیچ عنوان نمی تواند در فرایندی ریتمیک، رابطه زوج را همسو با اکت ها و تقابل سازی هایی زمانمند شکل دهد تا در ادامه در گوشه کنارهای اثرش مقداری طرح موضوع هم کند. فیلم به لحاظ فیلمنامه به شدت معیوب است و هیچ ترفند فرمیکی در چنته ندارد تا بتواند حس هایی استوار و ماندنی خلق کند و سپس تماشاگر را به چشیدن آن حس ها و همزیستی با پرسوناژ وادار کند. حس هایی مانند فقدان و دوری موقت از معشوق، شیوه زیستن خفقان آلود آن دوران، تنهایی و . . . را تماشاگر در هیچ لحظه ای استشمام نمی کند و دلیلش هم این است که فیلمساز مکث نمی کند و تنها درصدد گرفتن تصاویری لحظه ای و پراکنده هست که سانتی مانتالیسم محض هستند و دارای هیچگونه پشتوانه سیستماتیک نیستند.