سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
در سینمای ایران که هر ساله حجم انبوهی از تولیداتش را مجموعهی فیلمهای برآمده از اجتماع شکل میدهد ساخت فیلم «علفزار» در این چهارچوب آن هم در قامت نخستین کار یک فیلمساز جوان کاری سهل و ممتنع به نظر میرسد. سهل به جهت اینکه میتوان با نگاهی ساده انگارانه چنین در نظر گرفت که به جهت کثرت سوژههایی در این حال و هوا فیلمنامهنویس و کارگردان، کار سادهای داشته و یکی از اتفاقات اطرافش را دستمایه ساخت اولین فیلمش قرار داده است و ممتنع بدین سان که در روی دیگر این سکه چطور میتوان این وقایع و مسائل مبتلا به جامعه را به زبان سینما و با جذابیتهای موردنظر آن برای مخاطب بازگو کرد که در بین دهها فیلم مشابه دارای تازگی و غنای تحریری و تصویری باشد. دانشی در علفزار کوشیده تا علیرغم همهی محدودیتها فیلمش را از این گردنهی سهل و ممتنع عبور دهد و ماحصلی موثر پدید آورد. فیلم شروع خوب و کوبندهای دارد و با یک غافلگیری شوکآور نوید اثری جذاب را میدهد؛ شروعی که اگر چه درابتدا به نظر میرسد محور فیلم باشد اما بعدتر به یکی از خطوط فرعی متعدد فیلمنامه بدل میشود و هم راستا با سایر خرده پیرنگهای اثر در معرفی و ثبیت جایگاه کاراکتر بازپرس از طریق درگیر کردن او با مجموعهی چالشهای فردی و شغلی، به کار گرفته میشود. جدا از جسارت فیلمنامه به جهت طرح برخی مضامین و گزینش جالب توجه آنها از میان خیل عظیم چنین سوژههایی، یکی از دستاوردهای فیلم همراه ساختن مخاطبش علیرغم سیل متعدد کاراکترها و خرده داستانهاست که اگرچه در برخی موارد قابلیت کوتاه شدن و یا حذف را دارد اما جز مقاطعی معدود و محدود، به مدد کارگردانی مناسب دانشی در تنوع بخشیدن به نماها در جای درست خود و انتخاب زوایای دوربین که منجر به ایجاد ریتم و مهمتر از آن انسجام ساختاری فیلم شده از امتیازات علفزار محسوب میشود چرا که نباید فراموش کنیم اکثر سکانسهای علفزار در فضای بسته دادگاه میگذرد و دکوپاژ صحیح چنین فیلمی در این لوکیشن و با آدمهای کثیر یک حسن است. اما گذشته از اینها علفزار به جهت کست بازیگری نیز یک تجربهی بسیار موفق این سالهای سینمای ایران را در مجموعهی بازیگرانش پدید میآورد که در راس آنها پژمان جمشیدی است. جمشیدی در نگاه اول و با خواندن فیلمنامه اگر مبنای قضاوت را نقشهای پیشیناش قرار دهیم هیچ قرابتی با بازپرس علفزار نخواهد داشت اما او با یک بازی کنترل شده، استفادهی موثر از چشمها، ایستهای دقیق و برآمده از نقش و شیوهی بیانِ در خدمتِ کاراکتر، تمام معادلات را به هم میریزد و حضوری موثر را رقم میزند به نحوی که دیگر به سختی میتوان جایگزینی برایش در این فیلم یافت.
تولید علفزار در بخش خصوصی و با تهیهکنندگی بهرام رادان اتفاق خوبی است که با موفقیت در گیشه میتواند تسهیل کنندهی ساخت آثاری از این دست باشد. فیلمهایی که برای مخاطبین ارزش و احترام قائلاند و درصدد جذب هر دو طیف تماشاگر عام و خاصاند.
*نویسنده و کارگردان