«غیبتِ موجّه»؛ در انتهای کوچه‌ی بُن‌بست!

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی

تاخیر چندساله در نمایش برخی ازفیلم های سینمایی به هردلیلی که باشد، برای این آثارپیامدهای احساسی خاصی به همراه خواهد داشت که گاهی شاید بتواند حتی برای برخی فیلم های ضعیف و نه چندان قابل اعتنا نیز فرصتی برای دلسوزی  و نوعی همدردی با سازندگان آن ها را فراهم سازد. اما واقعیت این است که درست از لحظه یی که فیلمی از مَحاقِ تعلیق بیرون می آید و به نمایش گذاشته می شود، بینندگان و به ویژه مخاطبان خاصّ اثر، جدا از همه ی مصایبی که گریبان کارگردان و تهیه کننده ی آن را گرفته است، با ذهنی خالی از هرحاشیه یی، تنها به خود اثر توجه می کنند . شاید چنین واکنشی را باید بسیار طبیعی دانست. اگر جز این باشد، یک فیلمبردار حرفه یی هم می تواند برای تصاویر مخدوش یا دارای اشکال فنی یک فیلم ، به دنبال توجیه برآید و گناهش را به گردن ماه و خورشید و فلک (هوای نامساعد روز فیلمبرداری و رعد و برق و تندباد و توفان) بیندازد! در حالی که برای مخاطب یک فیلم ، نتیجه ی کار فیلمبردار و آنچه را که بر روی پرده می بیند، مهم است و کاری به شرایط دشوار و نامساعد تولید ندارد.

عباس رافعی دانش آموخته ی کارشناسی سینما و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است که از سال ۱۳۷۴ بعد از ساخت نخستین فیلم داستانی بلندش به نام «راز مینا» به عنوان نویسنده ی فیلمنامه، کارگردان و تهیه کننده، به عرصه ی فیلمسازی حرفه یی وارد شده است. این فیلمساز با تجربه ی ساخت بیش از ۱۳ فیلم سینمایی، درسال ۱۳۹۹ فیلم «غیبت موجّه» را  با حضور بازیگرانی چون: ابوالفضل پورعرب، میترا حجّار، حسن زارعی، سام نوری، علی اوجی، احمدرضا اسعدی و… تولید کرد که  با تاخیری ۴-۵ ساله به تازگی اجازه ی نمایش پیداکرده است.

در مواردی از این دست، گاه چنین فاصله‌ی زمانی میان زمان تولید تا زمان نمایش فیلم، به عنوان عاملی برای چشم‌پوشی از کاستی‌های احتمالی تلقی می‌شود، اما به راستی باید تأکید کرد که تأخیر در نمایش همگانی یک فیلم، نباید دستاویزی برای نادیده گرفتن ضعف‌های ساختاری یا محتوایی آن اثر در جریان ارزیابی یک فیلم  باشد. آن‌چه اهمیت دارد، مواجهه‌ی امروزِ مخاطب با اثری‌ست که می‌خواهد صدای روزگارش باشد؛ حتی اگر در گذشته ساخته شده باشد.

فیلم «غیبت موجّه» با وجود گذشت زمان تولیدش، هنوز می‌تواند درونمایه یی قابل اعتنا داشته باشد؛ به ویژه که به نظرم حتی با وجود این تاخیر چند ساله نیز مضمون و درونمایه ی اثر، کهنه و تکراری به نظر نمی رسد.اما پرسش اصلی این است که آیا فیلم  به خوبی توانسته است در بیان این درونمایه، انسجام و یکپارچگی مضمونی خود را  حفظ کند؟

در نگاه نخست، غیبت موجّه کوششی‌ست برای خلقِ تعلیقی روان‌شناسانه در دل یک فضای بسته و بُحران‌زده. هنرستانی که در اصل باید جایگاه نظم، تربیت وآموزش و یادگیری باشد، در این فیلم به مکانی پُر راز و رمز و آلوده  به فساد و گندیدگی بدل می‌شود .

استعاره‌ی گرفتگی چاه فاضلاب و پراکنده شدن بوی بد و آزاردهنده در فضای هنرستان، نه‌تنها کارکردی تماتیک دارد، بلکه گویی بر روان و رفتار ساکنان این فضا نیز سایه افکنده است:

“آقای پگاه” مدیر هنرستان (با بازی ابوالفضل پورعرب) درگیر معاملاتی مشکوک برای فروش بخشی از ملک است. سرایدار و پیشخدمت هنرستان ( با بازی حسن زارعی)  و دخترش، دور از چشم همه، فضاهایی ازهنرستان را پنهانی به چند دختر دانشجوی بی جا شده – به دلیل اوج گیری کرونا و تعطیلی خوابگاه دانشگاه – اجاره داده‌اند و مهم‌تر از همه، دانش‌آموزان – به‌عنوان ساکنان واقعی این محیط آموزشی – به راستی غایب‌اند.

در میانه‌ی این آشفتگی ها، زنی( با بازی میترا حجّار) ایستاده که ادعا می‌کند پسرش پس از امتحان به خانه بازنگشته است. اما همان‌گونه که رفته رفته در می یابیم، او نه مادر بی‌قرار، بلکه زنی‌ست که بی خبر از همه، رابطه یی پنهانی و ناسالم را با یک نوجوان شکل داده و حالا به‌دنبال حفظ نفوذ خود بر ذهن و روان اوست. تصویری از زنی تنها، سردرگم و متوهّم که از «مادرانگی» نقاب می‌سازد تا بتواند به شخصیت نوجوان «شکل» بدهد و به گمانِ خود  بر لوح سفید وجود بی آلایش او خط دلخواه خودش را بنویسد. گره‌گشایی پایانی فیلم، هرچند تکان دهنده است، اما فیلم در شکل بخشیدن به این گره، از انسجام روایی لازم – از دیدگاه داستان پردازی-  برخوردار نیست. همچنین برخی از  شخصیت های فیلم و درد و داغ هایی که دارند نیز- با توجه به شناخت کمِ تماشاگر فیلم ازآن ها – در حد تیپ هایی کلیشه یی تا پایان فیلم ، همچنان ناشناخته باقی می مانند.

حضورکوتاه پدرهنرآموزگمشده (با بازی سام نوری) و نشناختنِ زن از سوی او در حیاط هنرستان، باید نقطه‌ی اوج درهم شکستنِ توهّم زن باشد؛ اما از آن‌جا که بسترهای احساسی و روان‌شناختی این تعلیق به‌درستی پرداخته نشده‌اند، این لحظه ی مهم، تأثیر مورد انتظار را ندارد. افزون بر این، فیلم درگیر خُرده‌پیرنگ‌هایی‌ست که به تنه ی اصلی داستان فیلم پیوند زده نمی شود و بی‌سرانجام رها می‌شود: سرنوشت ملک هنرستان، ماجرای اجاره‌ی پنهانی اتاق‌ها، نقش دانشجویان دختر و ناکامی کارگران در بازکردن مشکل گرفتگی چاه فاضلاب و گرفتاری های فردی و خانوادگی ناظم و معلم  که همگی در حدّ اشاره یی گذرا باقی می‌مانند؛ نشانه‌هایی از نوعی نارسایی در نگارش فیلمنامه یا شاید عدم موفقیت در پیوند برخی از مضمون های فرعی با داستان اصلی به حساب می آیند.

نام هنرستان (آزادی) در تضاد کامل با وضعیت فعلی مکانی است که  ازلحظه ی آغاز فیلم دریک نمای تعقیبی یا دنبال کننده (Following Shot)  به همراه زن اصلی فیلم  وارد آن می شویم، هنرستانی ست که به ظاهر محل آموزش و پرورش است، اما در واقع به پناهگاهی برای طمع، فساد، سوءاستفاده و ناکارآمدی بَدَل شده است. موقعیت مکانی هنرستان در انتهای کوچه‌یی بُن‌بست ، می تواند تمثیلی از رسیدن به یک  بُن‌بست تاریخی و اخلاقی و سرآغاز ویرانی های بیش تر باشد.در بُن بستی که راهی برای برون‌رفت از آن دیده نمی شود. جایی که در آن بسیاری از آدم ها ، با توجیه گرفتار بودن وافتادن در گردابِ شرایط دشوار زندگی، در پی برداشتن سهمی از این هنرستان رو به ویرانی، برای خود هستند: کارگران مهاجر افغان به کاشی‌های قدیمیِ لعاب‌دار( نماد تاریخ کهن یک سرزمین ) پنهان شده در زیر سقف شیروانی چشم دوخته‌اند،سرایدار در تدارک اجاره دادن فضاهای متروکه‌ی هنرستان است  و مدیرهنرستان نیز که باید پاسدار و حافظ  ارزش‌های این نهاد باشد، در اندیشه‌ی معامله یی سودآور است.

در چنین فضایی، زنِ جوینده‌ی پسرِناپدید شده، شاید نمادی‌ست از کسانی که می‌خواهند نسل تازه یی را از نو بسازند؛اما نه با مِهرورزی وپندار نیک و تربیت درست، بلکه با سُلطه و تحمیل خواست خود! پسر نوجوان، که هرگز او را نمی‌بینیم، شاید همان «نسل خاموش» باشد که مورد منازعه‌ی این بحران‌ها و تناقض‌هاست؛ نسلی که همه درباره‌اش تصمیم می‌گیرند اما خودش غایب است.

فیلم «غیبت موجه» اگرچه در روایت و پرداخت برخی شخصیت‌ها دچار گسست‌هایی‌ست و پایان‌بندی‌اش نیز چندان قانع‌کننده از آب درنمی‌آید، اما در لایه‌های زیرین، حامل پیام‌هایی نمادین و روشنگرانه‌ست که می‌تواند به راستی تامّل برانگیز باشد. هنرستانِ در حال فروپاشی، شاید پژواکی‌ست از ساختارهایی که روزی قرار بود «آگاهی» و «آزادی» بسازند، اما امروز در گیر و دار فساد، نادرستی و بی‌هویتی، تنها بوی ناخوش و گندیدگی بر جای گذاشته‌اند.

فیلم «غیبت موجّه» با وجود برخی کمداشت ها، نشانگر سعی و تلاش کارگران برای نزدیک شدن به بازنمایی دشواری های فرهنگی – اجتماعی جامعه ی روزگار ماست و با توجه به این که فیلم در رده ی فیلم های اجتماعی جای می گیرد، چنین رویکردی جای سپاس و قدردانی دارد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 210138 و در روز چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ ساعت 15:00:09
2025 copyright.