تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۲/۲۴ - ۱۲:۱۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 152692

سینماسینما، آرش عنایتی

فیلمِ «داستان ماهی» (Fish Story) داستان شکل‌گیری ترانه‌ای بر اساس ترجمه‌ای نادرست است. جایی که دروغ، آبستن راستی می‌شود و اشتباه، انتباه می‌زاید و این‌گونه، بذرِ خطایی در چند نسل قبل، میوه و ثمره‌ی درستی و نجات بشریت و نسل‌های بعد را به بار می‌نشاند. هنرمندی یوشی‌هیرو ناکامورا در انتخاب لحن مناسب و تطبیق فرم و محتوای اثر، از همان نخستین نماهای فیلم رخ می‌نمایاند. جایی که معلول دروغین- همان که اندک نظمی را در این آشفتگی برنمی‌تابد و ردیف چرخ‌ها را با عصا واژگون می کند- از ویلچری برقی و اتوماتیک بر می‌خیزد و به سوی فروشگاهِ صفحه‌های موسیقی قدم بر می دارد. همو که به قول خودش دم را غنیمت دانسته و با علمِ به پایان جهان از طریق برخورد شهاب سنگ به زمین، هر امیدی را به ریشخند می‌گیرد. به باورِ ناکامورا، باورمندانِ مذهبی – به پوشش این دو کاراکتر بنگرید- یا این جهان را پوچ می‌شمرند و وعده‌ی آن جهانی می دهند و یا از برای رهایی خویش دیگران را به گروگان می‌گیرند( سکانس کشتی‌ربایی آن‌هم به بهانه‌ی فراهم آوردن مأمنی چون کشتی نوح) و هر دو غافلند که فرمول رستگاری بشر از خطا روییده است و باروری اش فلک را سخت می‌شکافد تا زندگانی آیندگان ممکن شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها