سینماسینما، علی نعیمی – منتقد:
اصغر فرهادی فیلمش را اکران کرد. هفتمین فیلم و ششمین اثر در ادامه جهانی که با «شهر زیبا» آغاز کرد و با «فروشنده» قوام یافتهتر از قبل در مقابل دیدگان ماست. سینمای فرهادی اگرچه موافقان و مخالفان سرسختی دارد اما چیزی که همه آنها روی آن نظر مشترک دارند نگاه ایستا و گیرای فرهادی نسبت به جامعه اطراف خود است.
اگر میخواهید تعریف دقیقی از واژههایی که یک عمر با شما بود و با آن زندگی کردهاید؛ داشته باشید سینمای فرهادی را دنبال کنید. او با هر فیلم نهیب بزرگی بر جامعه ایرانی میزند. یکبار قضاوت و بار دیگر غیرت و یک بار هم شک و تردید را برایش معنی میکند. فیلمساز آینه جامعه است و اصغر فرهادی در فیلمهایش خانواده را چنان که هست – و نه چنانکه باید باشد – به تصویر میکشد. یکی از ویژگیهای مهم در فیلمهای اصغر فرهادی زبان گویای او در روایت قصههایش است.
تمامی آثار فرهادی چه آنهایی که در ایران ساخته است و چه «گذشته» که در فرانسه جلوی دوربین رفته است همگی دارای یک وجه مشترک است که آن هم زبان مشترک و بدون اضافه گویی است. فرهادی این سابقه را برای روایت روان فیلمهایش از مشقهایی دارد که در دهه دوم و سوم زندگیاش در تلویزیون نوشته است. فرهادی درست و روان و به اندازه از موضوعات صحبت میکند. از عشق به همان سادگی صحبت میکند که از خیانت، دروغ، شک و تردید. اگر اغراق نکنیم او مانند سعدی در شعر پارسی زبان سینما را سهل و ممتنع انتخاب کرده و آنچنان روان از موضوعات اطرافش سخن به میان میآورد که سبک و زاویه جدیدی به سینمای ایران اضافه میکند و از طرفی هیچ کدام از فیلمسازانی که به این نوع از فضا نزدیک شدند نتوانستند نسخه ثانوی و موفقی از آثار او را بسازند.
«فروشنده» در مقطع کنونی و در شرایطی که جامعه بازتعریف جدیدی از شرایط خود از سنت دارد یک تلنگر به موقع است و حالا که در روزهای اول اکران هستیم دعوت به تماشای یک اثر به مثابه یک جهانبینی دقیق و منطقی شاید بتواند این «بازتعریف» جدید را به نحو دیگری در گوشمان زمزمه کند.