سینماسینما، نغمه خدابخش
فارغ از علاقهمندی به سینمای کیمیایی یا مخالفت با سبک او، فارغ از روایت منسجم یا از هم گسیخته و سرگردان، فارغ از دیالوگهای بجا و معنادار یا اضافه گویی، فارغ از شکل گرفتن رفاقت (که مضمون مورد علاقه کارگردان است) یا اثبات خائن بودن رفیق، فارغ از کارکرد خیل عظیم بازیگران مطرح، فارغ از ارجاعات درست یا غلط سازنده، فارغ از ادای دین و به تصویر کشیدن بخشی مهم از تاریخ و یا رها کردن آن و به بیراهه رفتن و در کل فارغ از همه بایدها و نبایدها و بودن ها و شدن ها «خائنکشی» چند امتیاز مهم به لحاظ ساختاری دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
خلق فضایی قابل باور در دهه ۳۰ شمسی از خیابانها و کوچهها و حیاط خانه جمعی گرفته تا پیاله فروشی و شیرهکشخانه و قمارخانه و لوکیشنهای خوش آب و رنگ که ویترینی است جذاب و باورپذیر در بخش طراحی صحنه (سهیل دانش اشراقی)، قابهای چشمنواز و نماهای دیدنی از زاویه دید لنز دوربین فیلمبردار فیلم (مسعود سلامی)، نمایش چهرههایی تازه و متفاوت از بازیگران که باعث آشناییزدایی از نقشهای پیشین آنها شده است با طراحی گریم (محسن دارسنج) و استفاده از موسیقی بجا و درستی که تاثیرگذاری لحظات را باعث شده (ستار اورکی)، همه در خدمت فیلمی از جنس کیمیایی است.
«خائنکشی» در بخش بازیگری یک امیر آقایی خوب و متفاوت دارد و یک مهران مدیریای که تاکنون دیده نشده است. یک عاشقانه جذاب دارد بین دو شخصیت اصلی، مهران مدیری و سارا بهرامی، و یک عاشقانه نوپا و غمانگیز دارد، رضا یزدانی و پانتهآ بهرام.
مسعود کیمیایی از معدود کارگردانانی است که توانایی خلق تصاویر و فضاهای غریبی را دارد تا تماشاگرش را در سفر به مکانهایی در دههها و سالهای فراموش شده همراهی کرده، شخصیتهای ناآشنا را با او آشنا کند و باعث غافلگیریاش شود، فارغ از خوشایند یا عدم رضایت او!