سینماسینما، محمد تقیزاده
نگهبان شب بار دیگر نشان داد که رضا میرکریمی در فیلمسازی خود تا چه حد به طراحی و اصول اولیه فیلمنامه نویسی پایبند است به نحوی که میتوان وی را یک مهندس_فیلمساز خواند. دقت نظر در نگارش فیلمنامه و تبیین جزئیات دقیق و متعدد، به طور قطع از یک ذهن خلاق و طراح بر میآید که میرکریمی نشان داد تاچه اندازه در آن موفق است. اما روی دیگر سکه به پرداخت درام برمیگردد که باعث شده فیلم به همان دلیل پیروی کردن از الگوها، کلیشهای، پیشبینی پذیر و حتی سانتی مانتال از کار در آید. به عبارتی هرچقدر میرکریمی در بیان جزئیات و طراحی های اولیه موفق بوده در پرداخت خرده داستانها و الگوهای داستانی دچار برخورد کلیشهای و احساساتگرایی شده است.
درام نگهبان شب کمی دیر شکل میگیرد و جزئیات فیلم نیز در برخی مواقع اضافه به نظر میرسد به نحوی که یکی از دلایل منتقدان مخالف فیلم همین کش آمدن مقدمه و اضافی بودن جزئیات است.
بازیها در نگهبان شب از دیگر نقاط قوت فیلماند، حضور چند نابازیگر در نقش اصلی و فرعی و با هدایت میرکریمی تماشایی و باورپذیر از آب درآمده و محسن کیایی نیز که پیشتر در نقش کاراکتر منفی ظاهر شده بود، در نگهبان شب کلیشهای اما کار راه بیانداز بوده است.
در کل، نگهبان شب میتواند با تدوینی دوباره و حذف برخی سکانسهای اولیه که بیشتر جزئیات اضافی را تبیین میکند و نوعی خودنمایی فیلمساز است، اندکی از کشدار و کلیشهای شدن لحظات ابتدایی را بکاهد و فیلم دلپذیرتر و کمنقصتری شود.