سینماسینما، محمد تقیزاده
سیاق این سالهای سازمان اوج که عنوان تولیدکننده محصولات استراتژیک سینمای ایران را نیز یدک می کشد، این بوده که مقاطع مهم و از یاد رفته ابتدای انقلاب و فعالیت گروهک های سیاسی را در قالب آثار سینمایی مهییج به نمایش در آورد و در این راه از برخی فیلمسازان جوان و فیلم اولی استفاده کرده؛ سال گذشته امیر عباس ربیعی با لباس شخصی و امسال حسین دارابی با مصلحت. انصافا هم فیلم ها آثار بدی از آب در نیامدند.
مصلحت در مواجهه اول یک فیلم سفارشی محسوب می شود که خیلی واضح میخواهد پروپاگاندا باشد و بخشی از دستاوردهای حاکمیت را با گفتمان به روز تر و چالشی تر روایت کند از این رو نمی توان تنها به خاطر سفارشی بودن یا محصول یک ارگان بودن فیلم را تقبیح کرد چرا که امتیازات فیلم ورای سفارشی یا پروپاگاندا بودن آن است.
مصلحت حد و اندازه را رعایت می کند و به تریلرهای سیاسی آمریکایی شبیه است با این تفاوت که ایرانیزه شده و سعی کرده ایده های ایدئولوژیک و استراتژیک اتاق فکر اوج را در بدون شعارزدگی پیاده کند، اما نقطه عطف ماجرا اینجاست که فیلم برخلاف آثار سفارشی مشابه فیلم بدی نشده و بدون لکنت و زیاده گویی و یا گیرکردن در بازی های فرمی یا ادعاهای کارگردانی این روزهای سینمای ایران، خیلی روان و خوش ریتم داستان جذاب خود را تعریف می کند.
به نظر می رسد مدت زمان فیلم کمی زیاد شده و در یک سوم پایانی نیز چندبار فیلم دچار افت و مکث هایی می شود که با مونتاژ دوباره و کوتاهتر کردن فیلم شاید بتوان این افت روایی را از میان برد.
از این رو با وجود انتقادات به پروپاگاندا بودن برخی فیلم های اوج، باید به این سازمان برای حمایت از فیلمسازان جوان و تولیدات با کیفیت در قالب های مختلف تبریک گفت. هرچند که جای نقد به بحث هزینهکرد و برخی رانت های فرمی و محتوایی به آثار اوج محفوظ می ماند.