قاتل و وحشیِ فرهنگ

سینماسینما، محمدرضا بیاتی* 

بعید است کسی تردید داشته باشد که حمید نعمت‌الله یکی هنرمندترین کارگردان‌های انگشت‌شمارِ سینمای ایران است؛ نه صرفاً تکنیسین بلکه هنرمند. گفته می‌شود آخرین فیلم او قاتل و وحشی توقیف شده است اما به نظر میآمد قرار است با تصمیمی خردمندانه از مُحاق درآید که خبرِ پذیرفته‌نشدنِ فیلم در جشنواره‌ی فجر دوباره بحث و جدل درباره‌ی آخرین اثرِ این هنرمند ارجمند را داغ کرده است. من فیلم او را ندیده‌ام ولی به تجربه و با احتمال قریب به یقین می‌توان گفت که پشتِ این هیاهوی توقیف هم جز بهانه‌های بی‌مبنا چیزِ دیگری نیست. مثل بیشتر اوقات، یک نفر یک تفسیر از فیلم بیرون می‌کشد یا به آن الصاق می‌کند بعد دهان به دهان می‌چرخد و مثل گلوله‌ی برفی که با سرعت از یک شیب پایین می‌رود بزرگ می‌شود تا همه از دست‌ساخته‌ی خود به وحشتی هیستریک می‌افتند! … واقعاً این فیلمنامه رو می‌خوای بسازی؟! واقعاً این فیلم رو می‌خوای نمایش بدی؟! … در اکثر موارد هم ایرادهای بنی‌اسرائیلی‌شان پُر از تناقض‌های تکراریِ غیرقابل دفاع است که حتی خودشان هم در خلوت خجالت می‌کشند بر زبان بیاورند. واقعاً حق دارید بر سرِ هنرمندانی که برای ساختنِ هر فیلم جان‌به‌لب‌شان می‌کنید منت بگذارید! از این سفره بهره‌مند می‌شوند و ناسپاسی می‌کنند! عقیده و سلیقه‌ی عمومی مگر چگونه تنزل پیدا می‌کند و رو به انحطاط و ابتذال می‌رود؟ همه‌جا  فیلم‌های سَبُک‌مایه و سطحی ساخته می‌شود از رده‌ی ب تا جیم و دال؛ این آثار سَبُک باید باشند یا ناگزیر هستند چون به نیازهای خاص و زودگذرِ جامعه پاسخ می‌دهند اما وقتی ب و جیم و دال، فرهنگ‌سوز می‌شوند که شما جلوی آن الف را بگیری! در واقع، کاری که سانسور نابخردانه می‌کند همین است: قتل وحشیانه‌ی فرهنگ. 

در چند روز گذشته، همزمان با ماجرای قاتل و وحشی، بعضی از دوستان و آشنایان از ضعف مفرط و شدید بعضی از سریال‌های شبکه‌های نمایش خانگی گله داشتند. از مخاطبان عام سینما بودند نه منتقد؛ به قول خودشان چرا بازیگرها این قدر بد بازی می‌کنند، چرا بعد از چندین قسمت هنوز معلوم نیست اصلاً کی به کی است، داستان چی است و …؛ من که ندیده بودم ولی از چند سکانسی که تصادفاً در شبکه‌های اجتماعی دیدم، دست کم در مورد بازیگری حق با آن‌ها بود. نقدِ این آثار، کار منتقدان است، پرسش دیگری دارم: آیا در شبکه‌های نمایش خانگی اساساً مکانیزمی حرفه‌ای برای انتخاب و ساخت این آثار وجود دارد؟ نمی‌خواهم موضوع را شخصی کنم، صرفاً برای ملموس‌تر شدنِ موضوع فقط تجربه‌ی خودم را بگویم تا مسأله بهتر درک شود. 

چند سال پیش یکی از دوستانِ حقوقدان‌ام درباره‌ی موضوع عدالت ترمیمی با من حرف زد. عدالت ترمیمی یکی از تازه‌ترین مباحث حقوقی در کشورهای توسعه‌یافته است (با الهام از منابع سنتی و مذهبیِ تاریخی). مقاله‌ای نوشته بود و قصد داشت به عنوان تزِ دکترا روی آن کار کند. کوتاه و ساده بگویم: عدالت ترمیمی با نگاهی جرم‌شناسانه و جامعه‌شناختی، براساس پروژهش‌ها، می‌گوید وقتی کسی مرتکب جرم می‌شود و به زندان می‌افتد عدالت اجرا نشده چون همچنان زخمِ قربانی یا بازماندگان قربانی، التیام پیدا نمی‌کند. روش عدالت ترمیمی این است که مجرم و قربانی را با واسطه‌ی یک میانجی رو درروی هم قرار می‌دهد و هر کدام حادثه‌ی جرم را، با پس‌زمینه‌های شخصی، از زاویه‌ی دیدِ خود روایت می‌کنند و دیگری گوش می‌دهد؛ نتیجه‌ی این رویاروییِ روایت‌ها، کاهش ۸۰ درصدی دردمندی و التیام عاطفیِ قربانی‌ها و اصلاح قابل توجهِ مجرم‌هاست (و بحث‌های دیگر). جدا از این جنبه‌ی نوآورانه در مضمون، مفهوم عدالت ترمیمی به نظرم بسیار دراماتیک بود. چون پای زاویه‌ی دید در میان آمده بود (یا به اصطلاح سینمایی‌ها POV). فقط تجسم کنید که موقعیت‌های دراماتیکی را دارید که از دو زاویه‌ی دیدِ متفاوت یا متضاد، روایتگر یک داستان هستند که با یک میانجی به یک مثلث گرمِ داستانی می‌رسند. (مثال: بسیاری از آثار پست‌مدرن؛ یکی از آن‌ها فیلم جکی براونِ کوئنتین تارانتینو) 

طرح سریالی نوشتم. بدون پول و پارتی رفتم بخش فرهنگی قوه‌ی قضائیه. یک سال پیگیری کردم تا طرح کتباً تأیید شد و قول کمک مالیِ مختصری هم دادند چون از دیدگاه آن‌ها  باعث کاهشِ بار مالیِ پرونده‌ها می‌شود. با کرونا به تعویق افتاد. چندین ماه پیش طرح را به یکی از پلتفرم‌های اصلیِ نمایش خانگی دادم. محترمانه گرفتند و محترمانه رد کردند؛ یعنی داستانی با یکی از پیشروترین مضمون‌ها و با قابلیت دراماتیک بالا، با تأیید کتبی قوه‌ی قضائیه و کمک مالی. خب، تصمیم شما قابل احترام؛ شاید تصورِ من از طرح درست نبوده باشد، اما حالا پرسش این‌جاست که  اگر چنین طرحی -به سادگی و بدون هیچ گفتگویی- رد می‌شود قاعدتاً باید طرح‌های بهتری تصویب و ساخته شود؟ آیا طرح‌های بهتری از این آثار پُرهزینه‌ -که حداقلی از کیفیت را ندارند- به دست شما نمی‌رسد؟ نمی‌خواهم از مناسبات ناسالمِ  پولشویی حرف بزنم که معتقدم صد مجرمِ آزاد بهتر از یک بی‌گناه در زندان است. همان‌قدر که بی‌اعتنایی به فساد اخلاقاً نارواست اتهام‌زدن پیش از اثبات جرم هم غیراخلاقی است؛ اما کاش کسی توضیح می‌داد مکانیزم انتخاب و ساخت آثاری از این دست چگونه است. فقط ممیزی‌های ناموجه در شوراهای دولتی، فرهنگ را ذبح نمی‌کند بلکه نهادهای خصوصی هم می‌توانند قاتل و وحشیِ فرهنگ باشند.

*فیلمنامه‌نویس و فیلمساز

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 166757 و در روز دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ساعت 08:39:07
2024 copyright.