سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
نام و جایگاه مسعود کیمیایی در تاریخ سینمای ایران بر کسی پوشیده نیست و حتی منتقدانش نیز بر آن صحه می گذارند. کیمیایی جریان ساز است و این تاثیرگذاری او را برجسته و متمایز می کند. او در تمام سالهای حضورش در سینمای ایران همواره بر تداوم فعالیت تاکید داشته و همچون کاراکترهای فیلمهایش مصرانه بر عقیده و نظر خود تاکید کرده است و حتی در دوره هایی که به دلایل مختلف امکان ساخت فیلمهای بهتر را نیافته، شرایط را با ساخت فیلمی متناسب با آن دوران در اثرش بازتاب داده است.
فیلمها و آدم های کیمیایی منحصر به فرد و متعلق به جهان بینی خود اوست که با شمایلی قهرمانوار در دل کوچه پس کوچه های شهر برای تحقق آرمانهایشان در تقلا و چالش به سر می برند و با وجود شکست و ناکامی نهایی بسان یک برنده و پیروز جلوه می یابند. مسعود کیمیایی سینما را از سینما آموخته است و ادبیاتش نیز برآمده از جنس فرهنگ عامهی مردم کوچه و بازار و هر طبقه و کاراکتری ست که به جهت تسلط بر دایرهی واژگان آدم ها و گویش های شغلی و مکانی و جغرافیایی به زبانی خاص و یگانه تبدیل میشود و شاید به همین دلیل مورد پسند همه تماشاگران آثارش قرار نمی گیرد اما برای علاقهمندان به فیلم های کیمیایی بسیار دلنشین و خوشایند می نماید. او شیفته سینمای کلاسیک است و این به وضوح در هر نما و یا به تعبیرخودش یک عکس از آثارش نمود دارد و به شکلی خود ساخته دنیایی ویژه و فاصله گذارانه از رئالیسم متعارف را خلق می کند که میتوان آن را قرائت خود کیمیایی از اجتماع تلقی کرد.
کیمیایی نه فقط در سینما که در ادبیات و خاصه رمان و شعر نیز آثاری قابل تامل عرضه کرده است که از آن جمله می توان از ظرافت های نوشتاری _ بصری رمان جسدهای شیشه ای یاد کرد که در هر فصل علیرغم تعدد شخصیتها و وقایع از نظم و انسجام فوق العاده ای برخوردار است و نه تنها مخاطبان علاقهمند کیمیایی بلکه سایر خوانندگان را باخود همراه می سازد و سیمایی متفاوت از خالقش را ترسیم می کند.
مسعود کیمیایی حالا در آستانه ورود به نهمین دهه از زندگی پربارش همچنان عاشقانه به دنبال ساخت فیلمی تازه و افزودن بیتی دیگر بر غزل سینمایاش می اندیشد؛ غزلی مصور از تاب آوردن، جنگیدن، رفاقت، عشق، شهر، قهرمانی، پایمردی و …
عمرش دراز و کارنامه اش هرروز پربارتر باد
*نویسنده و کارگردان