تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۷/۰۵ - ۱۱:۲۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 181567

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی

«کاتب اعظم»، نویسنده و کارگردان هنری: مهدی غفوری، کارگردان تلویزیونی: علی عبادی 

پخش مجموعه‌ی هفت بخشی تئاتر تلویزیونی «کاتب اعظم» (نوشته‌ی مهدی غفوری) را که از روز یکشنبه ۲۷ شهریور ساعت ۲۱:۳۰، به صورت شبانه در شبکه‌ی دو سیما آغاز شده است از چند جهت باید به فال نیک گرفت. نخست این که پس از سال‌ها و ماه‌ها درنگ طولانی، بار دیگر تلویزیون به این گونه‌ی بسیار تاثیرگذار از گونه‌های نمایشی توجه نشان داده است، آن هم در شرایط خاصی که تنگاهای اقتصادی و کمبود نقدینگی در تلویزیون، برای تولید مجموعه‌های فاخر تلویزیونی، به هیچ روی جای انکار ندارد! دوم این که این مجموعه‌ی به نسبت کم‌شمار، از نخستین نمونه های مرکز سریال سوره به حساب می‌آید که خارج از فضای شبکه‌های تلویزیونی سیما، تهیه و تولید شده است. نکته‌ی سوم این که اگرچه تهیه و تولید تئاترهای تلویزیونی از شبکه‌ی چهار سیما با توجه به سابقه‌ی چندین و چندساله و مخاطبان خاصی که داشته است، کاری ارزنده بود با این همه، با رویکردهای تازه‌ای از این دست می‌توان امید داشت که جدا از هرگونه انحصار و محدویتی، سایر شبکه‌های تلویزیونی نیز امکان تهیه و تولید چنین برنامه‌هایی را خواهند داشت و چه بسا بخش‌هایی از گروه مخاطبان همگانی را نیز بتوانند جذب کنند و برشمار دوستداران هنرهای نمایشی و نمایش دوستان نیز بیفزاید. علاوه بر این‌ها، شاید بتوان امیدوار شد که به مدد نگارش نمایش‌های تلویزیونی- به عنوان آثار اقتباسی- به ویژه با استفاده از گنجینه‌ی غنی آثار ادبی و فرهنگی این مرز و بوم  نیز بتوان در کنار آثار ترجمه شده، حرکت تازه‌یی را آغاز کرد.

این مجموعه‌ی نمایش تلویزیونی که با استفاده از کتاب «اعترافات کاتب کشته شده» -نوشته‌ی ساسان ناطق- نگارش یافته است، تلاشی جدی برای برگردان رویدادها و واقعه نگاری‌های عاشورا، ثبت شده در کتاب اصلی و نزدیک کردن کار به فضای نمایش‌های تلویزیونی بوده است.

هرچند برای نقد و بررسی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر باید همه‌ی بخش‌های هفتگانه‌ی این مجموعه‌ی نمایشی را به تماشا نشست تا داوری بهتر و دقیق‌تری داشت، با این همه، با تماشای همین سه چهار بخش از چنین مجموعه‌ای نیز می‌توان عیارسنجی به نسبت درست و سنجیده‌ای از این مجموعه نمایش تلویزیونی ارایه داد.  

از آنجایی که در تنه‌ی اصلی کتاب اعترافات کاتب کشته شده، نگاه به واقعه‌ی عاشورا از زاویه‌ی دید کاتبان واقعه‌ی عاشورا، نقش محوری داشته است، در متن نمایشی نگارش یافته بر پایه‌ی چنین نگرشی، شخصیت کاتبان نیز در نمایش برجستگی خاصی دارد. جالب این است آنچه روایت می‌شود از سوی کاتبانی‌ست که از خیمه‌ی دشمن یعنی از سوی کاتبان «عمربن‌سعد»، به نظاره‌ی وقایع عاشورا نشسته‌اند و معنادارتر این که خورشید حقیقت آنچنان گرم و تابناک است که گویی هرگونه تحریف به ظاهر کوچک و کم‌اهمیتی نیز، به مثابه‌ی تلاش بی‌ثمر گل اندود کردنِ چهره‌ی خورشید تابان است!

 در پرده‌های هفتگانه این نمایش، کوشیده شده است تا بر خلاف معمول نمایش‌های تلویزیونی، از صحنه‌پردازی‌های رایج استودیویی و کار در فضاهای بسته پرهیز شود و با انتخاب جغرافیایی که بتواند نشانگر طبیعت خشک و سوزان کربلا و دشت نینوا باشد، به فضایی باورپذیر نزدیک می‌شویم. (هرچند که ببیننده‌ی نمایش، جز آمد و شد برخی از جنگاوران یا کسانی که با فضای جنگ در تماس هستند، چیزی از جنگ نمی‌بیند.)  کار در فضاهای داخلی خیمه‌ها را نیز به دلیل حضور شخصیت‌ها و آدم‌های نمایش در یک جغرافیای آشنا از فضای طبیعی گرم و سوزان در کنار واحه‌ای با نخلستانی کوچک، به نوعی می‌توان فضایی غیراستودیویی تلقی کرد. زمان رخدادها نیز، همه‌ی ماجراها را در فاصله زمانی کمی پیش از اذان صبح تا عصر عاشورا، در بر می‌گیرد و کاتبان نیز برپایه‌ی مشاهدات و دیده‌های خود، به ثبت وقایع می‌پردازند. در تدوین صحنه‌های مختلف تلاش شده است تا ترکیب کلی یک کار نمایش تلویزیونی و قالب‌های معمول این گونه نمایش‌ها به خوبی حفظ شود. در عین حال، برای ایجاد جذابیت‌های لازم برای جلب و جذب تماشاگران عادی تلویزیون نیز به گونه‌ای عمل شده است که گاهی احساس کند در فضای یک فیلم (تله‌فیلم) قرار گرفته است. اگر چنین تمهیدی را ترفندی هوشمندانه برای نشاندن ببیننده‌ی نمایش پای تلویزیون به حساب آوریم، کاری ارزنده انجام شده است.

از آنجایی که هنوز این مجموعه به طور کامل پخش نشده است، به همین روی داوری در مواردی چون انسجام کلی متن نمایشی، میزان درخشش بازیگران در همه‌ی بخش‌هایی که حضور داشته‌اند و جذابیت اثر در جلب و جذب مخاطبان (به ویژه مخاطبان عام) تلویزیون به راستی چندان آسان به نظر نمی رسد. با این همه، به مصداق مشت نمونه‌ی خروار، باید گواهی داد که ترکیب کلی کار، در مجموع قابل قبول است و به ویژه کارهای فنی اثر از جلوه‌های ویژه‌ی دیداری و صداگذاری مناسب و استفاده موثر از تمهیدات شنیداری- به خصوص در فضاسازی و القای صحنه‌هایی که تماشاگر، تصویری از میدان جنگ نمی‌بیند، اما قرار است که همین فضاسازی‌ها مخاطب را، غیرمستقیم با صحنه‌های نبرد و چکاچک شمشیرها مواجهه دهد، کارهای کم‌نقصی ارایه شده است. گذشته از این‌ها، سه چهار بازیگر شاخص و نام‌آشنای این مجموعه، از «امین زندگانی» (حاتم)- شبان جوانی که فرزند کاتب فراری و کشته‌شده‌ی دربار معاویه است -گرفته تا «سیامک صفری» (ابو نعمان)، «نادر فلاح» (ابو شجعا) و همچنین «فاطمه گودرزی» (ام حسن) و «نازنین فراهانی» (ام سعید) و… بازی‌های گرم و گیرایی داده‌اند. 

در چند بخش اولیه‌ی این مجموعه، هنوز تصویری از «حسن» پسر «ام حسن» و نقش و جایگاه او در تنه‌ی اصلی داستان، در دست نداریم. هنوز با وجود برخی واکنش‌های کم‌رنگ از نمایش دلبستگی برخی آدم‌ها از حاتم  یا شبان گرفته تا ابونعمان که بر کتابت درست و دقیق و حقایق عینی و مشهود خود تکیه دارد، نمی‌دانیم که آیا چهره‌ای مثل حاتم، در خیمه‌ی کاتبان «عمربن‌سعد» با چه چالش‌های جدی روبه‌رو می‌شود و آیا کسانی از جبهه‌ی باطل به سوی جبهه‌ی حق خواهند شتافت یا خیر؟ 

اگر در مجموع ساخته شدن چنین مجموعه‌ای را گامی مثبت برای توجه و رویکرد دویاره تلویزیون به حساب آوریم، یک نکته‌ی بسیار مهم و اساسی را در مسیر جلب و جذب بینندگان چنین آثاری نباید از یاد بُرد و آن همانا نیفتادن به دام تکرار مضامین و محدود کردن درونمایه‌ی اینگونه نمایش‌ها یا مجموعه نمایش‌های تلویزیونی در حوزه‌ی موضوعات صرفا دینی و مذهبی است. بی‌توجهی به تنوع موضوعات و درونمایه‌های جذاب اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی و بومی در قالب برنامه‌هایی با قالب‌های متنوع درام، ملودرام و حتی فانتزی و فضاهای طنزآلود، این خطر را در پی خواهد داشت که تنها مخاطبان کم‌شماری از دلبستگان به موضوعات خاص دینی و مناسبتی ، پای چنین برنامه‌هایی بنشینند.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها