سینماسینما، مینا اکبری
بدون شک داشتن سینمای اجتماعی در ایران نیازمند تحلیل اجتماعی برای هر فیلمساز از طریق تفکر و تحقیق در جامعه به دست میآید. این تفکر زمانی میتواند به اثری اصیل و تاثیرگذار تبدیل شود که صاحب این فکر با حوصله و بدون دغدغه آن را به فیلم تبدیل کند و این اثر زمانی وارد حیطه تاثیرگذاری اجتماعی خواهد شد که در زمان و شرایط مناسب به جامعه عرضه شود. مرور همین روال ساده نشان میدهد که توقع ساخت و اکران موفق برای یک فیلم تاثیرگذار اجتماعی از سینمای ایران توقع بیهودهای است.
از یک سو مجموعه سینمای ایران (از مسئولان تا تهیهکنندگان و پخشکنندگان) به شکل بیرحمانهای هرگونه تفاوت را سرکوب و در مقابل، ولنگاری و باری به هر جهتی و بیمسئولیتی اجتماعی را ترویج میکنند و از سوی دیگر گذرگاه اکران نیز به گردنه یقهگیری فیلمهای اجتماعی مبدل شده است.
سینمای اجتماعی ایران آنچنان در چنبره نگرشهای سیاسی و اقتصادی روزمره دستوپا میزند که انگار تقدیر محتوم ساختن فیلم متفاوت اجتماعی چیزی جز اکرانهای کوتاهمدت و بیسروصدا و به مسلخ بردن این آثار در گردوخاک فیلمهای بیخاصیت کمدی نیست. دروازه نمایش عمومی اکران از اریکه تا آزادی و از فرهنگ تا استقلال یک سره به سوی نمایش فیلمهایی باز شده که زمانی در همین شهر جایگاهی بهتر از سینماهای درجه سه لالهزار نداشتند.
وقتی فضای عمومی نمایش را از سینمای اجتماعی تهی میکنیم و همه چیز را با سیاست گره و با اقتصاد توجیه میکنیم دیگر چه جایی برای ادعای فرهنگسازی. سرکوب کردن سینمای اجتماعی ایران در پهنه اکران عمومی جامعهای که مردم در آن به شکل مستمری در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائل اقتصادی و سیاسی هستند؛ سینمای ایران را فاقد قدرت اجتماعی کرده و کار را به جایی رسانده که در شلوغترین ساعات روز و شب که نفس خیابانها از ازدحام مردم تنگ میشود، سینماها خلوت و سالنها خالیاند. آیا راه علاج این بحران خانمانبرانداز چیزی جز بالا بردن تاثیر اجتماعی سینما است؟ آیا چنته سینمای ایران از مدیر هوشمند و جسور خالی شده. اگر پاسخ منفی است: کو؟ و اگر مثبت است: کی؟
اکثر فیلمهایی که این روزها بر پرده سینماها خودنمایی میکنند به شکل روشن و گویایی نماد تاثیر سیاستهای مدیرانی است که بیش از اسلاف خود ادعای دگرگونی ساختاری در سینمای ایران را به زبان آوردهاند. مدیرانی که با نقد بیرحمانه سیاستهای قبلی؛ وعده و وعید ریلگذاری برای حرکت روان و رو به جلو سینمای کشور را به سینماگران دادند.
اکران ساکت و کوتاه «جاده قدیم» آخرین ساخته منیژه حکمت که در سینمای اجتماعی و زنانه ایران فیلم قابل توجهی است، نشان از آن دارد که باید این قانون بیرحم را بپذیریم که محصولات سینمای ایران وقتی مورد توجه قرار میگیرند که در یک جریان غیرسینمایی و از بیرون مناسبات فرهنگی حمایت شوند. این قانون نانوشته آیا تعبیر همان واژه بیمصداق مافیا نیست؟
در دورانی که حجمحاشیههای اخبار اقتصادی و معیشتی مردم؛ توجه به سینمای اجتماعی را لاجرم دورتر از اذهان عمومی میبرد، سینمای ایران فیلمی را بر پردهاش اکران کرده که با کمی تقسیم توجه و با اندکی آیندهنگری میتوان به تدوام رگبارش دلخوش بود. حال اگر رگباری در کار نباشد غمی نیست، ما دلخوش نمنم بارانیم. «جاده قدیم» را فراموش نکنید.