سینماسینما، امیرعلی نصیری
یک) چندی پیش بیهیچ دلیل خواب زندهیاد سیامک شایقی را دیدم. بدون کارت دعوت به اکران خصوصی یکی از فیلمهایش رفته بودم. اواسط فیلم بود که متوجه شد و مؤدبانه مرا بیرون کرد.
ب) فکرم مشغول بود که دلیل این خواب چه بود تا مشخص شد؛
مسعود مهرابی رفت. او را متعلق به نسلی میدانستم که اسم مندرآوردی «سیبیلداران دهه سی – چهل» را بر رویشان گذاشته بودم؛ افرادی همچون شهرام جعفرینژاد، احمد امینی، سیامک شایقی، عباس یاری و احمد طالبینژاد و … متعلق به این نسل بودند و هستند. با وجودی که خود را «مجله فیلمی» نمیدانم، ولی نمیتوان منکر نقش برجسته این نشریه باسابقه در رسانههای نوشتاری سینمایی و تربیت منتقدان بزرگ شد.
سه) یکی دو خاطره بیشتر از ایشان ندارم؛ اولی به اواسط دهه هشتاد مربوط میشود. ایام جشنواره بود و در سینما فلسطین (سینمای اصحاب رسانه) با یک صندلی فاصله نشسته بودیم. پیش از شروع فیلم بعدی، بحث کیفیت پایین فیلمها شد و اینکه دیگر «ناخدا خورشید» و «کشتی آنجلیکا»یی ساخته نخواهد شد.
دومی هم مربوط به اواسط سال ۹۵ است. برای کاری اولین بار بود که به دفتر مجله فیلم رفتهبودم. تصادفاً همزمان با هم به در مجله رسیدیم. قطعهای در دست داشت که فکر میکنم به خودرواش مربوط بود و احتمالاً دنبال یدکیاش میگشت. آیفون مجله خراب بود و تلفنی اطلاع داد تا کسی پایین بیاید و در را باز کند.
جذبه خاصی که داشت، در هر دوبار باعث شد تا حرفی نزنم و در حضورش شنونده باشم…. روحش شاد.
چهار) دوست دندانپزشک و منتقدم جناب آقای دکتر حامد صرافیزاده چندی پیش به خاطرهای از احمدرضا احمدی (شاعر، نمایشنامهنویس و نقاش) اشاره می کند که امیدوارم خداوند بهشان طول عمر همراه با سلامتی بدهد. او میگوید: در دور اول انتخاب احمدینژاد که به مرحله دوم کشیده شدهبود، از دفتر روزنامه شرق شروع کردیم به تماس گرفتن با هنرمندان و دعوت از آنها برای چاپ بیانیه در حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی. به احمدرضا احمدی که زنگ زدیم، گفت من بیانیه میدم؛ ولی دقت کنید که ما یک اتوبوس بیشتر نیستیم (نقل به مضمون).
پنج) هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم که به همراه عباس یاری و مسعود مهرابی یکی از سه رکن اصلی این مجله محسوب میشوند، در اینستاگرامش نوشت: هیچ وقت به اندازه زمان فوت مسعود، پیام تسلیت از کسی دریافت نکرده بودم.
شش) ما یک اتوبوس بیشتر نیستیم؛ کسانی که فیلم میسازیم، درباره فیلمها مینویسیم و این نقدها را میخوانیم. چند روز قبل یکی از مسافران این اتوبوس پیاده شد. خداوند رحمتشان کند. خوشحالم که همچنان در این اتوبوس هستم.