جواد طوسی
یکی از آن قدیمیهای خاطرهساز رفت. داوود رشیدی و عزتالله انتظامی و علی نصیریان و محمدعلی کشاورز و جمشید مشایخی و جعفر والی، طلایهداران نسلی هویتمند و اصیلاند که همگی ریشه در تئاتر دارند. دراینمیان، داوود رشیدی به لحاظ فارغالتحصیلشدن در رشته کارگردانی و بازیگری از کنسرواتوار ژنو نسبت بیشتری با تئاتر مدرن داشت. در کنار تجربه ماندگار او در دهه ۴٠، یعنی «در انتظار گودو»ی ساموئل بکت، میتوان از الکترا، پرومته، ریچارد سوم، رؤیای نیمهشب تابستان، فیزیکدانها، هنر و پیروزی در شیکاگو به عنوان دیگر فعالیتهای شاخص او در حوزه بازیگری و کارگردانی تئاتر نام برد. یکی از تلاشهای مؤثر داوود رشیدی، در دهه ۵٠، سرپرستی گروههای نمایشی در تلویزیون بود که خودش در مقطعی، اجرای یک برنامه تلویزیونی تئاتری را به عهده داشت.
داوود رشیدی با یک نقش مکمل بینظیر و متفاوت در «فرار از تله» جلال مقدم، شروعی خوب در سینما داشت؛ کریم یک کولی شهریشده بود که عدالت را به شیوه خودش تعریف و اجرا میکرد. یکی از بهترین و نابترین همکلاسیها در حوزه رفاقت مردانه را در فصل نوشخواری کریم و مرتضی (بهروز وثوقی) در «فرار از تله» میبینیم. مانیفست اخلاقی کریم در سکانس یادشده، این بیت است: «چو واقف شدی محرم خویش باش/ که محرم به یک نقطه مجرم شود» و نهایتا او در عالم مستی و راستی میگوید: «بیعدالتی ریشه آدمو خشک میکنه». سکانس پایانی «فرار از تله» که در آن خنده رضایتمندانه کریم از پخششدن پولها در ایستگاه قطار، از سوی مرتضی را میبینیم، نمونه عینی از این عدالتخواهی و رهایی از قیدوبند است.
به همین دلیل جلال مقدم در این رابطه غریب میان کریم و مرتضی، نهایتا این حق را برای کریم قائل میشود که در دمدمای مرگش دست خود را به دست مرتضی نزدیک کند و بگوید: «کیش، مات».شاهنقش دیگر داوود رشیدی، بازی استثنایی او در نقش آقا حسینی، فیلم «کندو»ی فریدون گله است. رابطه مرید و مرادی میان او و ابی (بهروز وثوقی) در ساحت غریزه شکل مییابد و در گذر از تمنای تن و بدن، به فاعلیت میرسد و وجهی اسطورهای پیدا میکند. در این طی طریق پرخشونت و جنون بیامان نمایشی، سرانجام در آن سکانس دیدنی پایانی، شاهدیم که ابی خونآلود و دستبند به دست، چه عاشقانه و پرمهر سر به شانه آقاحسینی میگذارد و آرام میگیرد.
مفتش ششانگشتی سریال «هزار دستان» علی حاتمی، برگ برنده دیگر کارنامه بازیگری داوود رشیدی است. از اجرای خشونتبار و دافعهآمیز اولیه یک مرد بازجوی نامنعطف، درنهایت به یک شمایل سمپاتیک مرگآگاه میرسیم که این کنتراست و ساحت چندوجهی به قابلیتهای علی حاتمی در شخصیتپردازی بازمیگردد.داوود رشیدی، در سینما و تلویزیون هرگاه انتخابهای فکرشدهتر و هوشمندانهتر داشت، نتیجهاش بهتر و موفقیتآمیزتر بود که نمونههایش در نقشهای اصلی و مکمل «هیولای درون» خسرو سینایی، «خانه عنکبوت» علیرضا داوودنژاد، «گلهای داوودی» رسول صدرعاملی و «معصومیت ازدسترفته» داوود میرباقری هستند. یادش را با آن کولی تنها و عدالتجوی «فرار از تله» و آقاحسینی «کندو» که تنها سرمایهاش در بیرونآمدن از زندان، یک چمدان بود، گرامی میدارم.
منبع: شرق