سینماسینما، سیدحسام فروزان
چند سالی هست که فیلمهای سینمایی کمتر ما را با شور و شعف حاصل از تماشای یک اثر ناب و تمام و کمال هنری مواجه میسازند؛ طوری که ممکن است آدم امیدش را به خلق شگفتی در سینما از دست بدهد. اما گهگاه سریالهایی تولید میشوند که آنقدر کاملند که بار فیلمهای سینمایی را به دوش میکشند و ذوق و شوق ما را زنده نگه میدارند. سریال «آخرین بازماندهی ما» (The Last of Us) یک سریال درام و علمی-تخیلی آمریکایی است که از روی بازی ویدیویی محبوبی به همین نام، محصول استودیو Naughty Dog، اقتباس شده. این سریال توسط کریگ مازن خالق سریال «چرنوبیل») و نیل دراکمن) نویسنده و کارگردان بازی ساخته شده و پخش آن در سال ۲۰۲۳ از شبکه HBO آغاز شد.
داستان از چه قرار است
داستان سریال در آیندهای پسا-آخرالزمانی اتفاق میافتد؛ جایی که یک قارچ جهشیافته به نام کوردیسپس (Cordyceps) انسانها را به موجوداتی وحشی و زامبیمانند تبدیل کرده است . تمدن بشری سقوط کرده و بازماندگان در مناطق قرنطینه زندگی میکنند.
شخصیت اصلی داستان جوئل (Joel)، مردی خشن و زخمی از گذشته است که ماموریت پیدا میکند دختری نوجوان به نام اِلی (Ellie) را که به شکل معجزهآسایی در برابر عفونت ایمن است، از یک منطقه قرنطینه به گروهی به نام «فایرفلایز» برساند. رابطه بین جوئل و الی محور اصلی داستان را تشکیل میدهد.
یکی از نقاط قوت سریال بازیگران آن هستند که نقش بسزایی در تاثیرگذاری سریال در ذهن تماشاگران داشتهاند. پدرو پاسکال در نقش جوئل و بلا رمزی در نقش الی خوش درخشیدهاند. آنا تورو، گابریل لونا، نیک آفرمن و دیگران نیز در نقشهای مکمل حضور دارند.
چند نکته مهم
سریال «آخرین بازمانده ما» تا حد زیادی به منبع اقتباس خود وفادار است؛ این وفاداری هم در طراحی صحنهها و هم روایت داستان دیده میشود. فصل اول ۹ قسمت دارد و روایت بازی اول را پوشش میدهد.
اما تفاوتهایی هم میان بازی و سریال وجود دارد که بد نیست به آنها اشاره کنیم .
تفاوتهای مهم بین بازی و سریال The Last of Us
سریال در بسیاری از بخشها وفادار به بازی است، اما برخی تغییرات برای بهتر شدن روایت در مدیوم تلویزیون اعمال شده:
۱. پیشزمینهی ویروس
- در سریال، ویروس با گسترش قارچ از طریق آرد و مواد غذایی آلوده منتقل میشود.
- در بازی، منبع گسترش چندان توضیح داده نمیشود.
۲. رابطه بیل و فرانک
- در سریال اپیزودی کاملاً اختصاصی به این زوج داده شده که داستانی عاطفی و تلخ را روایت میکند.
- در بازی، فرانک را مرده مییابیم و رابطه آنطور آشکار نشده.
۳. شکل عفونت
- در سریال خبری از گازهای قارچی (Spores) نیست، و به جای آن از رشتههای قارچی (tendrils) استفاده شده.
- در بازی شخصیتها در مناطق آلوده باید ماسک بزنند تا از گاز قارچی دوری کنند.
۴. توسعه شخصیتهای فرعی
- شخصیتهایی مانند هنری، سم، تس و مری چندلایهتر پرداخته شدهاند و زمان بیشتری روی آنها صرف شده است.
مختصری در نقد و تحلیل سریال
سریال «آخرین بازماندهی ما» یکی از تحسینشدهترین اقتباسهای تلویزیونی از یک بازی ویدیویی است که با ترکیب درامی احساسی، فضاسازی آخرالزمانی و بازیهای درخشان، موفق شد نهتنها دل طرفداران بازی را بهدست آورد، بلکه تحسین منتقدان و تماشاگران جدید را نیز جلب کند.
داستان در آیندهای ویرانشده روایت میشود؛ جایی که یک قارچ انگلی، بشریت را به مرز نابودی کشانده و انسانهای آلوده را به موجوداتی مرگبار تبدیل کرده است. در این دنیای آشفته، مردی خشن اما درونزخمی به نام جوئل مأمور میشود تا دختری نوجوان بهنام الی را که به شکل مرموزی در برابر آلودگی مقاوم است، از میان سرزمینی پرخطر عبور دهد. اما این مأموریت به سفری عاطفی و انسانی تبدیل میشود؛ سفری که رابطهای پدرانه، دردناک و نجاتبخش را میان این دو شخصیت شکل میدهد.
سریال، با ظرافت خاصی از یک اثر زامبیمحور فراتر میرود و مفاهیمی چون عشق، فقدان، انتخاب، قربانیکردن و اخلاق در دنیایی بیرحم را بررسی میکند. یکی از برجستهترین اپیزودها – «زمانی طولانی» – داستانی عاشقانه، آرام و دلگرمکننده را در دل دنیایی سرد روایت میکند، که نقطه اوج احساسی فصل اول محسوب میشود.
بازی درخشان پدرو پاسکال در نقش جوئل و بلا رمزی در نقش الی، روح تازهای به شخصیتهایی آشنا بخشیده است. شیمی عاطفی میان آنها یکی از ستونهای موفقیت این مجموعه است.
در ادامه، فصل دوم به عمق تاریکی شخصیتها و پیامدهای خشونت میپردازد. با ساختاری دوگانه و روایتی از دو نگاه متضاد – الی و ابی – سریال به شکلی جسورانه مرز میان قهرمان و ضدقهرمان را درهم میشکند. آنچه میماند، پرسشی است دربارهی چرخهی انتقام و اینکه آیا رهایی، در بخشش نهفته است یا در تلافی؟
T he Last of Us نهتنها یک روایت آخرالزمانی نفسگیر، بلکه بازتابی از پیچیدگی روابط انسانی در شدیدترین شرایط ممکن است. این سریال، استاندارد تازهای در اقتباسهای تلویزیونی و روایات احساسی از ویرانی و نجات ترسیم کرده است.
آخرالزمان، خودخواهی بشر و فروپاشی آرمانها
بیشتر آثار آخرالزمانیِ سینما و تلویزیون، فارغ از اینکه منشأ بحران حملهی بیگانگان باشد یا ظهور زامبیها و یا طغیان هوش مصنوعی، یک ویژگی مشترک دارند: امید به اتحاد بشر. در آنها انسانها، با وجود اختلافات نژادی، زبانی، دینی و طبقاتی، در مواجهه با تهدیدی فراگیر، دست از نزاع برداشته و برای بقا و بازسازی تمدن، متحد میشوند. اما سریال «آخرین بازماندهی ما» با جسارتی مثالزدنی، این قاعدهی رایج را کنار میگذارد.
در این جهان آخرالزمانی، انسانها نهتنها با هم متحد نشدهاند، بلکه عملاً دست از مقابله با بحران برداشتهاند. آنها درگیر نزاعی بیپایان بر سر منابع، ایدئولوژیها و قلمرو هستند، و تلاش جمعی برای نجات بشریت جای خود را به بقاگرایی فردی و خشونتی نهادینهشده داده است. تنها گروهی اندک – و غالباً زن – هستند که هنوز سودای نجات جهان را در سر دارند.
این روایت، بیش از آنکه تصویری خیالی از آیندهای زامبیزده باشد، آینهای از حال و روز جهان امروز ماست. همانطور که بشریت، بهجای پرداختن به بحرانهای واقعی همچون تغییرات اقلیمی، خشکسالی و کمبود منابع، سرگرم نزاع بر سر قدرت، مرز، دین و ایدئولوژی است، شخصیتهای این سریال نیز بحران اصلی را رها کرده و به جنگهای فرسایشی داخلی روی آوردهاند.
یکی از نقاط تمایز مهم سریال، مواجههی بیننده با انواع نظامهای حکومتی در بستر آخرالزمان است:
- نظامیگری فاشیستی، که بیرحمانه همچون ماشین کشتار عمل میکند.
- حکومت دینی اقتدارگرا، که با ترس و دروغ مردم را کنترل میکند و از پاسخگویی به نیازهای آنان عاجز است.
- نظام کمونیستی مستقل، که هرچند با محدودیتها روبهروست، اما رفاه جمعی نسبی و حس تعلق را در جامعه حفظ کرده و بهترین نمونهی حکمرانی در سریال معرفی میشود.
در این میان، راهزنان، منزویان و حتی آرمانگرایان نیز هر کدام نمایندهی طیفی از واکنشهای انسانی به فروپاشی تمدناند. اما مهمترین تقابل درونی در دل داستان، تصمیم شخصیت اصلی – جوئل – است: مردی که دخترش را در همان آغاز بحران از دست داده و دیگر به هیچ ساختار حکومتی، دینی یا آرمانی باور ندارد. در مواجهه با فرصت نجات بشر از طریق قربانیکردن دختری دیگر (الی)، او نهتنها همکاری نمیکند، بلکه مسیر داستان را بهسوی خودخواهی انسانی سوق میدهد.
اما جوئل نه صرفاً پدری آسیبدیده، که نمایندهی حقیقتی تلخ دربارهی انسان است: او میداند که حتی پیش از آغاز آخرالزمان، بشر خود بزرگترین دشمن خود بوده؛ و زامبیها صرفاً بحران تازهای بر بحرانهای مزمن پیشین افزودهاند.
در نهایت، سریال The Last of Us را میتوان روایتی عمیق از جدال میان آرمانگرایی و خودخواهی، و تصویر روشنی از جهانی دانست که در آن، حتی در دل آخرین فرصتها، بشر بار دیگر مغلوب نفس خویش میشود.
نظرات منتقدان
سریال «آخرین بازماندهی ما» (The Last of Us) از زمان پخش خود با استقبال گسترده منتقدان مواجه شده و بهعنوان یکی از موفقترین اقتباسهای تلویزیونی از بازیهای ویدیویی شناخته میشود . نگاهی مختصر به نظرات منتقدان میتواند یک دید کلی نسبت به سریال به ما بدهد.
امتیازات منتقدان
- Rotten Tomatoes: فصل اول سریال با امتیاز ۹۶٪ بر اساس ۴۸۷ نقد، تحسین گستردهای دریافت کرده است.
- Metacritic: امتیاز ۸۴ از ۱۰۰ بر اساس ۴۴ نقد، نشاندهنده تحسین جهانی است.
نظرات منتقدان
- Empire Magazine: این سریال را بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی» توصیف کرده و آن را «شاهکاری» دانسته که جهان بازی را بهخوبی در قالب تلویزیون بازآفرینی کرده است.
- The Daily Beast: سریال را«وفادارانه و در عین حال هیجانانگیز» توصیف کرده و آن را«پیروزی» در اقتباس از بازیهای ویدیویی میداند.
- BBC: این سریال را «بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی» نامیده و آن را«نقطه عطفی» در تبدیل بازیها به سریالهای موفق میداند.
سریال جوایز مهمی برده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
جوایز امی (Emmy Awards)
- ۸ جایزه امی از جمله:
- بازیگر مهمان برتر در سریال درام برای نیک آفرمن و استورم رید.
- طراحی صدا، جلوههای ویژه، طراحی عنوان اصلی و تدوین . Television Academy
جوایز صنفی بازیگران (SAG Awards)
- پدرو پاسکال برنده بهترین بازیگر مرد در سریال درام.
- برنده بهترین گروه بدلکاری در سریال تلویزیونی. Vanity Fair
جوایز نویسندگان و کارگردانان
- برنده جایزه انجمن نویسندگان آمریکا (WGA) برای بهترین سریال جدید.
- برنده جایزه انجمن کارگردانان آمریکا (DGA) برای قسمت سوم «Long, Long Time
جوایز دیگر
- برنده جایزه پیبادی (Peabody Award) برای بهترین برنامه سرگرمی.
- برنده جایزه هوگو (Hugo Award) برای بهترین ارائه دراماتیک کوتاه.
- برنده جایزه منتقدان (Critics’ Choice Super Awards) در دستههای بهترین سریال ترسناک، بهترین بازیگر مرد و زن برای پدرو پاسکال و بلا رمزی.