سینماسینما، محمد تقیزاده
مستند «آن مرد با اتوبوس آمد» ساخته نیما مهدیان، به نمایش در آمده در جشنواره سینماحقیقت
مستند آن مرد با اتوبوس آمد، اثری پژوهشی و خوش آب و رنگ است که سعی دارد با بهرهگیری از تصاویر متنوع و آرشیوی، نگاهی اجمالی و سرگرمکننده به سیر شروع و تداوم اتوبوس در ایران داشته باشد. رویکرد فیلمساز در این مستند از دو جهت حائز اهمیت است: نخست اینکه سعی کرده با فراهم آوردن فضایی مفرح و سرگرمکننده، مستند عامهپسند و جذاب بسازد که مخاطب هدف آن تنها دوستداران سینمای مستند نباشد و طیف گستردهتری از تماشاگران سینما را مجذوب کند. نکته مهم و حائز اهمیت دیگر این مستند رویکرد جامعهشناسانه مهدیان در نگارش و تولید این اثر است به طوریکه تمهید بررسی اثرات مختلف سیاسی، اجتماعی اتوبوس در دهههای مختلف جامعه ایران به خودی خود بسیار جذاب و قابل تامل و توجه است و میتواند همراهی و سمپاتی طیف بیشتر و متنوعتری از تماشاگران سینما را فراهم آورد.
نریشن و صدای فریبرز گلبن صداپیشه سرشناس رادیو و لحن و ادبیات عامهپسند فیلمنامهنویس، از دیگر امتیازات مستندِ آن مرد با اتوبوس آمد است که سبب شده مخاطب نزدیکی و همراهی بیشتری با اثر پیدا کند و تکنیکهای گلبن در اجرای نریشن مستند که حاصل سالها تجربه صداپیشگی وی بوده، تا حد زیادی به موفقیت و تماشایی شدن مستند کمک کرده است.
مهدیان در مستند آن مرد با اتوبوس آمد با رفت و برگشتهای متعدد به گذشته و حال و بهرهگیری از تصاویر متنوع در تلاش بوده تا اثری پربار و باورپذیر بسازد اما مشکل مستند از جایی آغاز می شود که فیلمساز نتوانسته انسجام و یکدستی متعادلی را در ریتم و محتوای مستند مهیا سازد به طوریکه شمار زیادی از لحظات و سکانسهای فیلم قابل حذف و بیارتباط با تم اصلی فیلم یعنی جایگاه اتوبوس و نقش جامعهشناسی و سیاسی این وسیله نقلیه پرکاربرد، به نظر می رسد.گویی فیلمساز تصاویر و ایدههای جذابی پیدا کرده و تعمدا خواسته این تصاویر را به فیلم الصاق کند و همین تعدد و تکثر سکانسهای سرگرمکننده اما بیربط باعث شده، مستند آن مرد با اتوبوس آمد، به اثری شلخته و غیرمسنجم بدل شود که به بهانه واکاوی جایگاه اجتماعی و سیاسی اتوبوس، به بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی معاصر ایران نقب زده است. هدف نگارنده بیاثر یا کماثر دانستن نقش این وسیله نقلیه پرکاربرد و پراهمیت در زندگی معاصر ایران نیست بلکه به نظر میرسد هیچ تمهیدی برای اتصال بین لحظات مختلف فیلم و ارتباط منطقی و علی و معلولی میان تم اصلی داستان و سکانسهای فیلم وجود ندارد و بدون شک این ایراد فرمی و محتوایی، ضربه اصلی را به ساختار مستند زده که ممکن است بتوان با تدوین مجدد و حذف لحظات غیرمرتبط آن را مرتفع کرد.
در نهایت باید گفت، در مستندهای تاریخی که سیر تحول و شکلگیری یک سوژه را دنبال میکند، حجم بالای تصاویر و اطلاعات آرشیوی همانگونه که میتواند باعث نوآوری و تازگی اثر باشد از سوی دیگر نامسنجم و فراوانی این اطلاعات آرشیوی در صورت هرسنشدن میتواند آفت بزرگی برای اثر مستند و پژوهشی محسوب شود.