سینماسینما، محدثه واعظیپور؛
زمانی اظهار نظر عجولانه و سریع درباره کیفیت یک اثر به ویژه فیلم، ناپسند بود. بسیاری از منتقدان ترجیح میدادند واکنش خود درباره یک فیلم یا سریال را خردمندانه، به تعویق بیاندازند، تامل کنند و در نهایت دست به قلم ببرند. رسانههایی که به آثار سینمایی بپردازند اندک و محدود بودند و گاه باید برای خواندن نقد درباره یک فیلم یا کل جشنواره، یک ماه انتظار میکشیدیم یا دست کم هفتهای صبر میکردیم. حالا و با ظهور شبکه های اجتماعی، علاوه بر بسیاری از مردم که راحت، ساده، سریع و بی محابا درباره کنسرت، آلبوم موسیقی، تئاتر و فیلم و سریال نظر داده و بازی راه میاندازند، واکنش منتقدان و نویسندگان سینمایی هم سرعت گرفته است. گویی مسابقهای برای نظر دادن شکل گرفته و حتی متخصصان را فریفته است. نظر دادن درباره یک سریال با دیدن چند قسمت از آن، حرفهای و قابل استناد نیست. میتوان ارزیابی کلی داشت، اما داوری درباره کیفیت یک پروژه نیازمند صبر و حوصله است. سریالهای بسیاری بودهاند که از نیمه به بعد افت کرده و شکست خوردهاند، فیلمهای فراوانی شروعی خوب و پایانی ناامید کننده دارند، پس چگونه میشود با دیدن بخشی از یک فیلم آن را نقد یا ستایش کرد؟
آنچه برای «تاسیان» اتفاق افتاده از چند منظر قابل بررسی است. «خاتون» سریال قبلی تینا پاکروان یک گام بزرگ در کارنامه او بود، بسیاری منتظر بودند پس از «خاتون»، به تماشای «تاسیان» بنشینند. کمی قبل از انتشار این مجموعه، تینا پاکروان در برنامه «اکنون» مقابل سروش صحت نشست و درباره این سریال و سهگانهای با محور زنان و ایران، صحبت کرد. آن گفتگو و برنامه، تبلیغ و مقدمهای بود تا اشتیاق برای تماشای «تاسیان» را بیشتر کند. ترکیب بازیگران و سابقه «خاتون» این ذهنیت را به وجود میآورد که احتمالا «تاسیان» باید یکی از سریالهای پرمخاطب شبکه نمایش خانگی باشد. اما از همان قسمت اول، حاشیه دامن سریال را گرفت. نوع پوشش، سبک زندگی و حتی رنگ آمیزی اتاق و دکور و لباس شیرین شخصیت اصلی، آماج حمله قرار گرفت. بعد از دیدن قسمت دوم و سوم، حملهها شدیدتر شد. گویی پاکروان سریالی مستند ساخته است، «تاسیان» یک سریال داستانی است، برداشتی از زندگی جوانان در دهه ۵۰ شمسی، از قضا شخصیت اصلی (شیرین نجات) دختر کارخانهداری متمول است، پس طبیعی است که سبک زندگی این دختر، شیوه لباس پوشیدن و معاشرتهایش متفاوت باشد. «تاسیان» بدون این که با معیارهای حرفهای قضاوت شود، اسیر حاشیه شده است. ممکن است بخشی از این خبرسازی و جنجالها، ترفندی تبلیغاتی برای دیده شدن آن باشد. اما بخش دیگر، محصول شتاب برای نظر دادن یا نابود کردن سریالی است که میتوان به آن نقد داشت و خرده گرفت. همان طور که میشود از «آبان» یا «ازازیل» ایراد گرفت.
چند سال پیش گروهی از مخالفان سریال «جیران» (حسن فتحی) به انتخاب بازیگران به ویژه زنان و آرایش و پوشش آنها خرده گرفتند. کار به جایی رسید که عکس جیران واقعی منتشر و چهره او با پریناز ایزدیار مقایسه شد. «جیران» سریال قابل دفاعی نبود، اما مشکل آن تفاوت چهره ایزدیار با جیران یا مریلا زارعی با مهدعلیا نیست. مشکل سریال ضعف در داستان پردازی، طولانی بودن و شخصیتهای زائد آن است. ایرادی اگر به «تاسیان» وجود دارد، نه به خاطر نمایش زندگی طبقه مرفه است که پیش از این در «دل» (منوچهر هادی) یا «گردن زنی» (سامان سالور) زرق و برق زندگی این طبقه را اغراق شدهتر دیدهایم. حتی استفاده از کلاهگیس و پوشیدن کت و دامن هم مسبوق به سابقه است، بیاینا محمودی در سریال «گاندو» با کلاهگیس حضور داشت و نقش یک زن انگلیسی را بازی میکرد.
از «تاسیان» در قسمت سوم به ویژه به خاطر سکانس بازجویی سعید (صابر ابر) از شیرین، انتقاد شده که به نظر درست و منطقی میآید. ساواکِ مخوفِ آن سالها، جایی برای صحنهسازیِ عشاق سینه چاک نبود. اما قسمت اول و دوم سریال، کم ایراد و پرکشش است. انتخاب مهسا حجازی برای نقش اصلی، هوشمندانه بوده. ظرافت و زیبایی او دلرباست. بابک حمیدیان و صابر ابر، در بهترین حالت خود هستند و هوتن شکیبا، مثل همیشه قابل توجه است. میتوان پیشبینی کرد که فضای آرام سریال و زندگی سرشار از شادی شیرین، با عشقی ناخوانده به فنا میرود. اما مخالفان نمیتوانند صبر کنند تا قصه پیش برود، آنها از هر دستاویزی استفاده میکنند و با اظهار نظرهای مغرضانه، داوری صحیح درباره سریال را دشوار میکنند. حالا دشوار است که در میانه ایستاد و «تاسیان» را به مثابه یک اثر هنری نقد کرد، و متهم به جانبداری و حاشیه نشد.