سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
آتابای از همان عنوانش به ما نشان میدهد که با فیلمی خاص روبهروییم؛ اثری که نوعی از شاعرانگی را در زیرلایههایش می تند و فیلمساز را وا میدارد تا سانتیمانتالیسم نهفته در بافت مضمونی فیلم را در نگرش و دستور زبان سینمایی آن نیز پیگیری و تثبیت کند.
آتابای فیلمیست بومی و حتی ملی که به درستی از عنصر زبان و گویش استفاده می کند و به مدد بازیهای به اندازه و هدفمند گروه بازیگرانش توفیقی مطلوب از پدید آوردن مجموعه قابل اعتنای روابط بیناشخصیتی میان کاراکترهای فیلم را خلق می کند. کریمی در انتخاب سوژه و پرداخت آن تمی سخت را برگزیده که جنبههای دراماتیک معمول را از حیث دارا بودن قصهای پرو پیمان با عطفهای متعارف ندارد اما سرشار از خرده پیرنگهای جذابیست که شاخ و برگهای زیادی را در کنکاش خاطرات و گذشتهی آدمهای فیلم به دست میدهد و مخاطب را در پیگیری احوالات آنها ترغیب میکند.
دوربین سامان لطفیان از حیث نور و رنگ و قاببندیهایی برای ترجمه تصویری چنین فیلمنامهای امتیازات زیادی دارد و چشمانداز شگفتانگیزی از جغرافیای بومی اثر را به تصویر می کشد و سهم قابل ملاحظه ای از همراهی تماشاگران با فیلم را برعهده دارد.
آتابای یکی از ژوست ترین فیلم های سینمای ایران در دههی اخیر است که شاخصههای اصلیاش را از ادراک و اکتشاف کارگردانش در بستر جستوجوی هویت و فردیت آدمهای فیلمش در یک سیروسلوک و مفاهمهی دوسویه با انسان و طبیعت و در گذر ایام می یابد .
نیکی کریمی در آخرین فیلمش به عنوان کارگردان جهشی قابل توجه را تجربه کرده است . فیلم حائز دستاوردهای چشمگیری چه در ابعاد مفاهیم و معانی و چه از منظر ساختار سینمایی است که نشان از فکر و طراحی دقیق آن از همان مراحل ابتدایی نگارش تا آخرین مراحل مونتاژ و صداگذاری دارد و در این میان جایگاه برجسته هادی حجازیفر فراتر از همکاری در زمینه نگارش فیلمنامه در شناخت موقعیت بومی لوکیشن فیلم و لهجه و اساسا جغرافیا و زیستبوم اثر غیر قابل کتمان است.
*نویسنده و کارگردان