موسیقی فیلم‌های جشنواره سی و چهارم/ یک: سال ناشناس‌های آینده‌دار

سمیه قاضی‌زاده

آهنگسا‌زهای هیچ کدام از سه فیلم روز اول را نمی‌شناسم و این برای موسیقی فیلم ایران خبر خوبی می‌تواند باشد. طبعا این آهنگسازان و گروه‌ها لحن‌ها و اصوات جدیدی را به سینمای ایران هدیه خواهند کرد و موسیقی فیلم از دایره چند آهنگساز محدود خارج می‌شود.

“لاک قرمز” فیلم اولی است که می‌بینم با آهنگسازی گروه موسیقی “مه”. یک گروه موسیقی جدید که حتی برای کسب اطلاعات هم نمی‌توان هیچ چیزی از آنها در گوگل پیدا کرد. “لاک قرمز” با آن دوز بالای درد و اندوهی که دارد می‌توان محمل مناسبی برای استفاده از موسیقی باشد و شاید آهنگسازی برای چنین فیلمی اصلا کار سختی به نظر نیاید. از طرفی به دلیل اینکه میزان غم در این فیلم بیشتر از حد معمول-یا شاید توان تماشاگر- است، کار آهنگساز می‌تواند دشوار باشد چرا که هرچقدر هم ملودی اشک‌انگیز بنویسد باز همچنان جا برای اشک ریختن بیشتر وجود دارد! و این کار را سخت می‌کند. شاید به همین دلیل است که گروه مه در این دام نیفتاده و اصلا سراغ ملودی‌های اشک‌انگیز نرفته. اولین برخورد تماشاگر با موسیقی بعد از مرگ پدر خانواده ارسلان (بهنام تشکر) درکارگاه کوچک عروسک‌سازی است. زمانی که دخترش به عروسک‌های چوبی خیره شده و نوای موسیقی ایرانی در کارگاه شنیده می‌شود. موسیقی که رمانتیک نیست اما حس‌برانگیز است. قطعات با همین مدل تا پایان فیلم ادامه پیدا می‌کنند. گاهی هاشورهای گذرا و گاهی کمی طولانی‌تر. تار، سه‌تار، کمانچه و گیتار سازهای اصلی اند هرچند به دلیل قدرت ذاتی تار، صدای این ساز بیشتر شنیده می‌شود.

“زاپاس”

یکی از سرحال‌ترین و جالب‌ترین موسیقی‌هایی که طی سال‌های اخیر شنیده‌ام موسیقی زاپاس است. “احسان بیرقدار” که خودش سابقه کار در زمینه آهنگسازی و خوانندگی موسیقی پاپ را دارد موسیقی “زاپاس” را ساخته. فیلم که خودش حال و هوای فانتزی و کمیک دارد، موسیقی از همین جنس می‌طلبد.  آهنگساز با استفاده از گروه کر یک موسیقی فان و سرزنده نوشته که به فهم مخاطب از سکانس‌های فیلم بیشتر کمک می‌کند. همچنین موسیقی هم به سادگی فیلم و آدم‌هایش پیش می‌رود و قصد ندارد که بار اضافی روی دوش تماشاگر بگذارد. در فیلمی که تعداد شخصیت‌ها زیاد است، استفاده از اصوات انسانی در فضاهای خالی می‌تواند به خوبی بازگوکنندهء حال و هوای آدم‌ها باشد. شاید بتوان فضای موسیقی “زاپاس” را با موسیقی فیلم‌هایی چون “ماجراهای شگفت‌انگیز آملی پولن” یا “هوگو” مقایسه کرد. بیرقدار با استفاده از برخی از سازهای موسیقی ارف مثل بلز و زنگ توانسته در خلق فضای کودکانه هم موفق عمل کند. چرا که در نهایت راوی قصه “نعمت” پسربچه کوچک فیلم است. از طرفی این فضای کودکانه آنقدر زیاد نیست که موسیقی از رمق شنیداری بیفتد و کلیت فضا را کودکانه کند بلکه به ضرورت و آرامی در برخی جاها از آن استفاده شده است.

در پایان هم قطعه والسی با همان حال و هوای شاداب شنیده می‌شود که پایان خوش قصه را روایت می‌کند. آهنگساز که خودش پیانوی کار را هم نواخته است در کنار گروه کر خلوت اما جاندار، ویولن، ویلنسل، کلارینت و گیتار بسیار موفق عمل کرده و می‌تواند با انتشار البوم موسیقی این فیلم به صورت مستقل هم لحظات خوبی را برای شنوندگان آن رقم بزند.

“وارونگی”

آنهایی که فیلم‌های بهنام بهزادی را دنبال می‌کنند، می‌دانند که بهزادی در استفاده از موسیقی بسیار دقیق عمل می‌کند. او که در اولین فیلمش سراغ “حسین علیزده” رفت، در فیلم‌های بعدی بنا را بر استفاده کمتر از موسیقی گذاشت. در “وارونگی” او سراغ “سحر سخایی” رفته تا از قطعات او استفاده کند. سخایی که نوازنده تار است برای آخرین فیلم بهزادی سراغ دو قیچک و یک پیانو رفته. او با استفاده از قیچک آلتو و قیچک باس فضای دیالوگ‌های فیلم را درآورده و با استفاده از پیانو به آن شاعرانگی بخشیده است. استفاده از ساز قیچک که سازی است نسبتا مهجور با صدایی خشدار، به نوعی روایتگر خشم‌های فروخوردهء “نیلوفر” (سحر دولتشاهی) است. همینطور فضای مردانه فیلم و تصمیم‌های مردانه که زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهند از دیگر زوایای استفاده از این سازهاست. موسیقی در”وارونگی” با خست استفاده شده و می‌توانست فضاهای بیشتری را در اختیار بگیرد اما باید دید که آیا نظر کارگردان بر این موضوع بوده یا احساس نیاز آهنگساز همین مقدار بوده است.

“وارونگی” با موسیقی تمام می‌شود. پایانی زیبا برای فیلم. نیلوفر از سهیل می‌خواهد که اگر آهنگ شادتری دارد در ماشین بگذارد و سهیل دوباره همان آهنگ را پلی می‌کند و موسیقی در صدای خنده‌های سهیل و نیلوفر محو می‌شود.

Nasim.ghazizadeh@gmail.com

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 11336 و در روز پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت 13:58:49
2024 copyright.