علی نعیمی :
شامگاه پنجشنبه و بعد از تقریبا یک هفته از اتفاقات جشنواره شصت و نهم فیلم کن و موفقیت فیلم فروشنده در این جشنواره اصغر فرهادی به همراه گروه همراهش به ایران بازگشتند. اصغر فرهادی پیش از این و با نامزدی در بخش بهترین فیلمنامه جایزه اسکار که در سال ۹۰ رخ داد نشان داد هوش بالایی در داستانگویی دارد و بدون شک او یکی از بهترین درامپردازان حرفهای سینمای جهان به حساب میآید.
شهاب حسینی هم که تقریبا از ده سال گذشته تا امروز روند رو به رشد خود را به نمایش گذاشته و با گذاشتن درست قدمهایش در بزنگاههای تاریخی زندگی حرفیاش نشان داد میشود در مقیاس ملی هم جهانی فکر کرد و حرفهای زندگی کرد. حالا که کمی از تب و تاب اولیه این موفقیت سینمایی گذشته و حالا که کمی باد غرور ملی و حس وطن پرستی فروکش کرده است اگر کمی با فاصله نسبت به این اتفاق بایستیم با یک پرسش جدی روبهرو میشویم.
اینکه آیا بازیگران سینمای ایران تواناییهایی که شهاب حسینی در فیلم فروشنده به نمایش گذاشته را در دیگر آثار سینمای ایران میتوانند به نمایش بگذارند؟ آیا واقعا سطح بازیگران مطرح دیگر سینمای ایران از سطح بازیگری شهاب حسینی در آثار متاخرش خیلی پایینتر است که توفیقی در جشنوارههای بینالمللی ندارند؟ جواب این سئوال البته که خیلی ساده است.
سینمای ایران گنجینهای از بازیگران توانمند در نسل گذشته، میانی و حال حاضر است که هر سال چند اثر و کاراکتر منحصربفرد را خلق میکنند. به طور کلی سینمای ایران هر چقدر در فیلمنامه نویسی دارای ضعف بوده و اصغر فرهادی با موفقیتهایش ضرورت توجه به این بخش از حرفه سینما را گوشزد میکند، موفقیت و کیفیت نیمی از آثار مطرح سینمای ایران به واسطه بازیگران حرفهای و روح و جانی که به شخصیتها میدهد، است و این مهم را در آثار برتر سال سینمای ایران میتوان به وضوح دید.
اما چه اتفاقی میافتد که شهاب حسینی و بازی خوبش دیده میشود و بازی دیگر بازیگران سینمای ایران در خوش بینانهترین حالت در جشنوارههای محلی و منطقهای بازخورد دارد؟ در این یادداشت به هیچعنوان قصد نفی بازی و توان شهاب حسینی را ندارم. اما آنچه که بالاتر از توان بازیگری او توانست این جایزه را برایش به ارمغان بیاورد مقوله مغفول مانده دیپلماسی فرهنگی به منزله یک ابزار برای انتقال مفهوم و فرهنگ است.
قطعا چیزی فراتر از توان اصغر فرهادی میتواند او را روی سن مهمترین جشنوارههای سینمایی ببرد و فیلمهایش با زبان و فرهنگهای متفاوت ارتباط برقرار کند. چند سال باید در سیاست برنامهریزی و کار کنیم و درباره تروریسم و خشونت علیه بشریت صحبت کنیم تا جهانیان صدای ما را بشنوند؟ در حالی که در نشست خبری فیلم فروشنده تاثیری که نگاه شهاب حسینی به مقوله هنر و فرهنگ و جایگزین کردن آن با جنگ و خشونت به مراتب بیشتر از وقتی است که یک سیاستمدار پیرامون آن صحبت میکند. نمونه اصغر فرهادی و آثارش نمونه بسیار موفقی از این مقوله است.
دیپلماسی فرهنگی ابزار بسیار قدرتمندی است که میتواند با زبان فرهنگ و هنر و با زبان سینما با مخاطبانش صحبت کند و آنها را نسبت به دنیایی بهتر رهنمود کند. به نظر حالا که بحث جوایز مطرح سینمای جهان مطرح است و فصل جوایز سینمایی در راه است بیشتر میتوان پیرامون آن صحبت کرد و بحث کرد. این یک آغاز است برای یک بحث جدی…