نفس کشیدن در هوای سینما

سینماسینما، امیر قاسم راضی*

پیش از هرچیز باید اعتراف کنم که من تنها چهار دهه از زندگی‌ام را که سرگرم فیلمسازی بوده‌ام به حساب بهترین سال‌های زندگی‌ام می‌گذارم. سال‌هایی که به راستی با سینما  نفس کشیده‌ام و با سینما زیسته‌ام، اما باید بار دیگر هم اعتراف کنم، آن‌طور که انتظار می‌رفت چندان پرکار نبوده‌ام. گاهی از من می‌پرسند چرا فیلم‌های کم‌شماری ساخته‌ام؟ پاسخ من روشن است: شرایط فیلمسازی در ایران؛ به دلیل تغییر مدیریت‌ها و تنوع دیدگاه و سلیقه‌های شخصی مدیران، همواره ساده نبوده و این دشواری‌ها بر کار و فرصت‌های من تأثیر گذاشته است.

متأسفانه در سینمای ما، فیلمسازان مستقل که به جایی وابسته نیستند و به اصطلاح غیرخودی محسوب می‌شوند؛ اغلب در حاشیه قرار می‌گیرند و کمتر فرصت کار کردن می‌یابند. من نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌ام.

با این حال، سینما برای من راهی برای کشف انسان و جهان است. فیلم‌های من در  برخی از جشنواره‌های جهانی مثل روتردام، هامبورگ، بارسلونا، ونکوور، سن سباستیان، هند، زوزیخ و… جوایز و بازخوردهای ارزشمندی به همراه داشت. یکی از این آثار، فیلم «گل سرخی از آفریقا» بود که توانست چندین جایزه‌ی بین‌المللی دریافت کند. این تجربه‌ها برای من افتخارآفرین بود، اما هر بار که در جشنواره‌ای خارجی مورد توجه قرار می‌گرفتم، بیش از هر چیز دلم برای کار در فضای سینمای ایران می‌تپید. بارها به اروپا سفر کردم، اما در نهایت به عشق کار در کشور خودم؛ به ایران  بازگشتم. چند سالی در اروپا همراه با استاد بهرام  بیضایی در سفر بودم، مخصوصا دوره‌ای که قرار بود فیلم «مقصد» را در قبرس و ترکیه بسازد ، یادم نمی‌رود که می‌گفت: «ما همه‌ی آنچه را که دریافت کرده‌ایم از وطن بوده، زبان، فرهنگ، موسیقی، تاریخ، مردمان، اقوام، چگونه می‌شود فراموش کرد، ما متعلق به وطنمان هستیم.» به همین روی من به ایران بازگشتم و در کشور و زادگاه خودم ماندگار شدم.

من دانش آموخته رشته‌ی بازیگری و کارگردانی از دانشگاه تهران هستم ولی در عمل سینما را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سال ۱۳۵۲ آغاز کردم. در ۱۲ سالگی فیلمی ساختم به نام «کلاغ» که جایزه‌ی بهترین فیلم کودک و نوجوان را  دریافت کردم .

در سال ۱۳۶۶ برای ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی سینما به هلند مهاجرت کردم. در سال‌های مهاجرت اولین فیلم کوتاه خود «ماهی» را ساختم که چندین جایزه‌ی معتبر برایم به همراه داشت. فیلم «ماهی» با حضور در جشنواره‌های بین‌المللی فیلم حیدرآباد، تایوان، اوزنابروگ، هامبورگ و فستیوال بین‌المللی اولدنبرگ و ونکوور کانادا جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و دیپلم افتخار را کسب کرد.

بعد از فیلم «ماهی» فیلم «گل سرخی از آفریقا» را در سال ۲۰۰۰ میلادی در کشور هلند جلوی دوربین بردم. «گل سرخی از آفریقا» موفق شد جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری را از جشنواره‌های بین‌المللی فیلم بارسلونا، اوزنابروگ، هامبورگ، اولدنبرگ، فستیوال بین‌المللی فیلم ایران و کانادا، جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان و جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم رشد تهران به دست بیاورد.  سازمان ملل متحد نیز سه جایزه‌ی ویژه‌ی خود را به فیلم «گل سرخی از آفریقا» اهدا کرد.

من برای نویسندگی در هلند نامزد بهترین فیلمنامه‌نویس شدم. به همین دلیل از طرف کمیسیون فرهنگی اتحادیه اروپا پیشنهاد نوشتن فیلمنامه‌ای مرتبط با تاریخ و فرهنگ کولی‌های اروپایی برای احیای فرهنگ کولی  را به من دادند و من با شوقی بسیار پذیرفتم و ۱۳ ماه با یک گروه از کولی‌ها از جنوب تا شمال اروپا سفری را آغاز کردم و بعد از دو سال فیلمنامه را به اتمام رساندم.

در سال ۱۹۹۹ عضو اتحادیه‌ی فیلمسازان هلند و انستیتو فیلم هلند شدم و در سال ۱۳۷۰ در هئیت انتخاب فیلم کوتاه در فستیوال روتردام حضور پیدا کردم. حدود سال ۱۳۷۷-۱۳۷۸ از سوی سازمان ملل به آمریکا دعوت شدم و سپس در مراسمی در بارسلونا (اسپانیا) توسط دیوید گارسیا، پرزیدنت (وقت) سازمان ملل جایزه‌ی ویژه‌ای از طرف سازمان ملل دریافت کردم. در اوایل دهه ۸۰ به ایران بازگشتم و با فیلم‌های «کودک شاعر» که در بخش مسابقه فیلم اولی‌ها در جشنواره‌ی فجر به نمایش درآمد و سپس «نقطه‌ی صفر» که به همت و حمایت و یاری آقای عزیزالله حاجی مشهدی که در آن زمان در حوزه ی هنری مدیریت مدرسه‌ی کارگاهی فیلمنامه نویسی را برعهده داشتند، امکان ساخته شدن این فیلم فراهم شد و پس از فیلم‌های «هفت شب» و «چای سرد» در کارنامه‌ی فیلمسازی من جای گرفت.

فیلم «چای سرد» چهار سال در محاق تعلیق ماند و به دلیل سوءتفاهم‌هایی اجازه‌ی نمایش نیافت. حالا خوشحالم که در اویل مهر ‌ماه امسال، فرصتی دست داده تا این اثر در موزه ی سینما با حضور برخی از منتقدان و اهالی سینما معرض دید مخاطبان قرار گیرد و سپس در مجموعه سینماهای هنر و تجربه به اکران در خواهد آمد. برای من، «چای سرد» نه ‌فقط یک فیلم، که حاصل سال‌ها صبر، امید و پایداری است.

من همیشه باور داشته‌ام سینما گفت‌وگویی است میان فیلمساز و مردم. امروز نیز چشم‌انتظارم تا این گفت‌وگو از نو آغاز شود؛ گفت‌وگویی صمیمی و صادقانه. امیدوارم تماشای «چای سرد» برای شما همان‌قدر تازه و تأثیرگذار باشد که ساختن آن برای من بود.

* نویسنده و کارگردان

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 211851 و در روز یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ ساعت 07:25:17
2025 copyright.