سینماسینما، محسن جعفری راد:
با پایان جشنواره و فارغ ازهیاهو و احساسات کاذب،می توان درباره نقاط قوت و ضعف مستندهای مهم به یک جمع بندی رسید. در زمان جشنواره، نگارنده دیدن فیلمهای مهم را پیشنهاد داد (که در همین سایت کار شد)و طبیعی بود که برای پیشنهاد ،صرفا می توان به طور کلی به معرفی فیلم پرداخت.اما حالا زمان نقد فیلمهاست.
آهستگی
(ساخته یاسر خیر)
نیمه اول فیلم به شدت کند و فاقد پیش برندگی در روایت بود و نیمه دوم هم مصنوعی جلوه می کرد. دخل و تصرف کارگردان در امر واقع، بیشتر به فضایی کنترل شده منجر شد تا خلق اتمسفری که قرار بود در آن لایه های پنهان یک طلاق عاطفی تببین و تدوین شود.
صدای سکوت
(ساخته پناه برخدا رضایی)
یک پیوند سخت کوشانه و خلاقانه از عکس ها و ویدیوهای تکان دهنده زمان جنگ. زاویه دیدی جدید که برای آشنایی نسل جوان و نوجوان جامعه از هزارتوی جنگ ایران و عراق پیشنهاد مناسبی است.
اما فاقد کارگردانی جزیی نگر و ظرافت در ایده پردازی.
ننا
(ساخته محمدرضا وطن دوست)
فرم بصری جذاب،باند صوتی کارشده و جزییات مهندسی شده اما عدم خلق کلیتی هدفمند و روایتی پرکشش. جزییاتی خلاقانه و بدیع که کمتر در خدمت معنازایی است اما در کل در ارتقای سواد سمعی و بصری مخاطب،موفق عمل می کند.
دیپلماسی شکست ناپذیر آقای نادری
(بهتاش صناعی ها و مریم مقدم)
فیلمی بامزه برای مخاطب عام که جای خالی اش در سینمای مستند به شدت حس می شود. با روایتی طنازانه اما با ضعف در تصویرپردازی و پایان بندی.
جل الخالق…
( ساخته ورنر هرتزوگ)
یک مستند سینمایی تمام عیار. نمونه مناسب مستندی که از قالب مصاحبه استفاده می کند اما به دام کلیشه شدن نمی افتد و روایتی به شدت سیال و همدلی برانگیز دارد.
مسافران
(ساخته محمود رحمانی)
محتوایی گزنده،نگاهی جسارت آمیز و فرم بصری متفاوت. مهمترین نقطه قوت، موضع کارگردان به سوژه بود. هم سان و هم سنگر با سوژه ها.اما ضعفش برخی سوالات کلیشه ای کارگردان بود که حذف آن خللی در روایت ایجاد نمی کرد و برخی حرکات آگاهانه دوربین که قرارداد فرمیک فیلم را زیر سوال می برد؛اینکه خود دوربین قرار بود زوایا را انتخاب کند.
نمونه بارز استقلال فکری و عملی در سینمای دولتی و سیاست زده ایران. مسافران یک فیلم اجتماعی انتقادی است که مانند خونی تازه در رگ های بی جان سینمای مستند،می تواند در بازگویی معضلات اجتماعی یاری رسان باشد.
قلب متلاطمم را آرام کن.
(نام کارگردان)
جادوی فرم بصری در همدلی برانگیز کردن فضا. نمونه بارز موضعی هنرمندانه نسبت به سوژه مذهبی اما با ضعف در پایان بندی و سر و سامان دادن به ایده ها
آوانتاژ
(ساخته محمد کارت)
فضاسازی و تصویرپردازی قابل قبول تا حدی که آدمها وجود دوربین را حس نمی کنند. اما مبهوت شدن کارگردان از قابلیت بالای ایده مرکزی روایت،امتیازات مثبت ساختاری اش را هدر رفته جلوه می دهد.
به خصوص پایان بندی به شدت تلویزیونی و مبتنی بر اسلوموشن های مکرر که فرقی با گزارش های ورزشی تلویزیونی ندارد. با وجود این ضعف ها نتیجه ساخت و اکران این فیلم،تثبیت شدن جایگاه محمد کارت در میان نسل جدید مستندسازان است که سعی می کند روایتی جدید را جست و جو کند.
انحصار ورثه
(ساخته محمدعلی شعبانی)
نیمه اول فیلم ریتم و ضرباهنگی کند داشت و نگاهش به سوژه تلویزیونی بود،
اما نیمه دوم چالش برانگیز و جذاب شد و از خوانش تلویزیونی فاصله گرفت. به خصوص زمانی که روایت های مختلف را با یک تدوین طعنه زننده کنار هم قرار داد. از جمله کنار هم قرار دادن روایت ابراهیم حاتمی کیا و نویسندگان روزنامه کیهان. رعایت خط باریک نلغزیدن به فیلمی سیاسی و شعاری . یک آشنایی زدایی کنایه آمیز از مرتضی آوینی و و پژوهشی قابل قبول .
زنانگی
یک پژوهش تصویری دلسوزانه
اما فاقد هر نوع تفسیر و بازنمایی خلاقانه. مصاحبه های زاید و اغراق در برخی فضاسازی ها و تکرار حرفها در مستندی که باید موجز می بود.
صفر تا سکو
سوژه ای بسیار کنجکاوبرانگیز و جذاب.
اما کارگردانش جاه طلبی کافی برای خلق یک جهان معنایی تازه ندارد و به سواد و درک مخاطب تلویزیونی بسنده می کند. فیلمی تاریخ مصرف دار و با مولفه هایی برای مرعوب کردن احساسات موقتی مخاطب عام. عدم ترسیم فردیت قوام یافته از دختران ورزشکار و ارایه یک تیپ خام دستانه از آنها.
علی ممد
(ساخته مسعود زارعیان)
فیلمی که به شدت مورد بی توجهی قرار گرفت. یک پرداخت استادانه از شخصیتی خاکستری که ادعای جانبازی دارد. روایتی مبتنی بر هجو و هذل باورهای کلیشه ای و البته عدم قضاوت فیلمساز نسبت به پرتره مورد نظرش.
کر گور
(ساخته مصطفی آل احمد)
فرم بصری بی تناسب با مضمون و ظرف روایی فیلم. تکرار موقعیتهایی که ضرورت و منطقی برای آنها دیده نمی شود.
از ضعیف ترین فیلمهای جشنواره که به جای جذاب بودن،حوصله سربر و مشمیزکننده به نظر می رسد.