۱. یادداشت هفته گذشته با عنوان “حسن رشیدقامت و چرخدندههای سینما” که در همین ستون چاپ شد، بازتابهایی داشت و کامنتهای مختلفی دریافت کردم که وجوه دیگری از ماجرا را گوشزد میکرد. برای تکمیل آن یادداشت، سه نمونه از این نظرات تکمیلی را عینا مینویسم.
* یک کارگردان پرکار و معتبر سینما:
“یه کوچولو از اشتباهات جراید و رسانه ها هم بگوییم! همهاش تقصیر دیگران نیست. رسانهها هم مقصرند! سلبریتی ها را رسانه ها باد می زنند تا آتش آن شعله ورتر شود!”
* یکی از نامهای پراعتبار سینما که بازیگر و کارگردان نیست:
“این مشکلاتی که گفتی فقط مربوط به جوانان نیست بلکه همه هنرمندان را شامل می شود. حیفم آمد مشکل بزرگترها هم را گوشزد نکنم. بدا به حال مملکتی که آدم های کاردانش به جرم استاد بودن خانه نشین شوند و به مهاجرت فکر کنند.”
یک بازیگر جوان و مطرح سینما و تئاتر:
“کاش درباره مونوپل شدن همه فیلمها توسط بعضی بازیگران بیسواد و بیاستعداد هم مینوشتید که باعث بیکاری بقیه میشوند…”
۲. یکی از تصمیمات سازمان سینمایی، سپردن تصمیم گیری درباره کارگردانها و تهیهکنندگان اول به صنوف کارفرما و ذینفع است. ایجاد محدودیتهای غیرمنطقی و دادن سهمیه محدود به فیلمسازان اول، موجب شده تا آمار این فیلمسازان، امسال کاهش چشمگیری بیابد. در سالیان اخیر سینماگران فیلم اولی، آبروی سینما بودهاند و با کیفیت بالای خود، از ظهور یک نسل بااستعداد و جسور خبر دادند. حال، محدود کردن این فیلمسازان چه معنایی میتواند داشتهباشد؟ محدود کردن کمیت فیلمسازان اول علاوه بر اینکه شانس ساخته شدن فیلمهای خوب را کاهش میدهد، بلکه مسیر رشد سینمای ایران را دچار اختلال میکند. سینمای ما در شرف دگردیسی است و اینگونه اقدامات، هم مغایر اصول حرفهای است، هم منجر به دلسردی فیلمسازان جوان و مستعد خواهد شد و هم مغایر قانون اساسی کشور است.
اصل بیست و هشتم قانون اساسی تصریح دارد:
“هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.”
۳. مسلما همواره نقش هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر، از هیات داوران مهمتر است. اشتباه این هیات در تشخیص بهترین فیلمها از میان فیلمهای متقاضی میتواند سرنوشت یک فیلمساز را عوض کند. اشتباه در این هیات میتواند موجب شود یک فیلم محق، از حقش محروم شود و به واسطه انتخاب آنان اصلا دیده نشود. اتفاقی که در سالهای گذشته کم اتفاق نیفتاده. همین سال گذشته فیلمهایی مثل “یه وا”، “کارت پرواز”، “هجوم” و… از جشنواره بیرون ماندند تا فیلمهای بدی مثل “پشت دیوار سکوت” و امثال آن به بخش مسابقه جشنواره راه پیدا کنند.
سهمیه گذاشتن به هر ترتیب و هر شکلی، ناصواب است. اینکه تعداد فیلم اولیها از فلان عدد تجاوز نکند، فلان تعداد فیلمساز یا فیلم ارزشی داریم که حتما باید باشند، فلانی پیشکسوت است، نمیشود که نباشد، فلانی اگر نباشد شلوغ میکند، فلانی اگر نباشد، آبرویش به خطر میافتد، بهمانی شناخته شده نیست رسانهها روی او حساسیت ندارند، میشود کنارش گذاشت، فلان فیلم، خوب است ولی ممکن است صدای دلواپسان را درآورد یا دردسر درست کند و مواردی از این دست، مصلحت اندیشیهای مرسومی است که متاسفانه در اغلب دورهها مراعات شده است.
در هیات انتخاب یک جشنواره مهم سینمایی نه باید سن و سال مهم باشد، نه اسم و رسم ، نه زر و زور و نه ملاحظات و محافظهکاریهای بیجا و سلیقهای. آنچه اهمیت دارد، تنها باید کیفیت فیلم باشد و بس. نامها هرگز جای کیفیت را پر نمیکنند. لحاظ کردن این مناسبات و محافظهکاریها سالهاست که منسوخ شده. یک فیلمساز شناخته شده که فیلم بدی ساخته، جای یک جوان با یک فیلم خوب را تنگ میکند و این مصداق بارز تضییع حق است. البته چه بهتر که فیلمسازان باتجربه و مطرح هم با فیلمهای خوب در جشنواره حاضر باشند. و برای سینما چه چیزی بهتر از این. امید که هیات انتخاب جشنواره فجر، امسال هیچ ملاکی جز کیفیت خود فیلم نداشته باشد.
منبع: روزنامه ایران