سینماسینما، حسین سلطان محمدی
بحث درجه بندی سنی فیلم ها و تعیین گروهی برای تصمیم گیری در این زمینه از سوی سازمان سینمایی، موجب شد تا به ضرورت این موضوع در سینمای معاصر توجه شود. اما پیش از تعیین درجه بندی سنی باید ملاک های آن توضیح داده شود و سپس دید که افراد تشخیص دهنده این ملاک ها و اعلام نظر، چه کسانی باید باشند. طبیعی است که مبنای این بررسی، اصول فرهنگی حاکم بر جامعه باید باشد. اما تجربه نشان داده که در ایران، تشخیص این موضوع، به سلیقه افراد بر می گردد تا قاعده ثابت فرهنگی.
هنگامی که در حافظه تاریخی مان داشتیم و داریم که فیلمی در دوره ای از مسئولیت، غیرقابل اکران تشخیص داده می شود (مانند آشغالهای دوست داشتنی) و در دوره ای دیگر اکران می گردد یا فیلم دیگری برای سال ها از منظر عمومی دور نگه داشته می شود (مانند گزارش یک جشن) و حتی تغییر مسئولان نیز آن را به منظر عمومی نمی گذارد، باید دید اعلام رده بندی سنی چه مبنایی دارد حتی اگر برای حفظ ظاهر، عده ای از جامعه شناسان و متخصصان فرهنگی و دست اندرکاران رسانه و مانند آن را عضو این گروه تشخیص دهنده قرار دهیم. خشونت یا صحنه های فلان و فلان، عناوین رسمی و آکادمیک برای این تصمیم است اما این عناوین در واقعیت جامعه ما، معنایی یکسان و مبنایی جدی در اذهان مسئولان فرهنگی یا دست اندرکاران توزیع آثار تصویری و حتی خانواده ها ندارد.
خانواده و دست اندرکار توزیع آثار، پیش از سالن سینما، با سهولت دسترسی به آثار تصویری در شبکه نمایش خانگی یا تلویزیون رو به روست و در آنها با محدودیتی برخورد نمی کند، حتی اگر مانند ماه های اخیر، در گوشه قاب تلویزیون، اعدادی برای محدودیت سنی ببیند. ما فراموش نکرده ایم که چند سال پیش، نه تلویزیون و نه خانواده، آگاه به این نبودند که در ماه رمضان و در کلیدی ترین ساعت حضور خانواده در کنار هم، سریالی که پخش یا مشاهده می کنند، ممکن است در ذهن فرزندان کوچک، برداشت دیگری ایجاد کند و مرگی را در پی داشته باشد و سپس در قضاوت درباره شکایت خانواده متوفی، قاضی هم بدون در نظر گرفتن نقش خانواده در جلوگیری از این حادثه، رسانه را محکوم به پرداخت جریمه کرد. یا آثار انیمیشن توزیع شده در شبکه نمایش خانگی و حتی نمایش داده شده در شبکه پویا و شبکه امید که خیلی از آنها با عنصر خشونت آغشته است و البته قابل بررسی است که چه ناهمگونی فرهنگی دیگری با تماشاگر ایرانی دارد، قابل اشاره است. مثال ساده این تلون دیدگاه ها در تلویزیون، تقطیع مذهبی ترین اثر تصویری همانند نسخه سینمایی فیلم «الرساله» مرحوم مصطفی عقاد است که در هر شبکه ای چه سراسری و چه استانی، نوعی تقطیع دارد. یا حتی آثار کره ای مانند «جواهری در قصر» یا همان یانگوم معروف، که انباشته از رقابت و قتل با شمشیر و سم دادن و توطئه و داستان های زندگی یک زن است، علاوه بر شبکه های سراسری و عمومی و استانی، یکی از سریال های برگزیده شبکه امید تلویزیون در سال های نخست کارش بود و به نوجوانان مان عرضه شد. یا اخیرا و در یکی از سریال های پخش شده، در دقایقی درجه بندی سنی بر قاب تلویزیون نقش می بست و در دقایقی دیگر، خیر؛ انگار خانواده لحظه به لحظه باید چشم و گوش فرزند را می بست و باز می کرد. از این مثال ها می توان در سینمای عمومی هم یافت که صاحبان گروه های سینمایی به بهانه اینکه تشخیص می دهند چه فیلمی خواهد فروخت یا نخواهد فروخت، با بعضی فیلمها قرارداد نمایش می بندند و با بعضی دیگر نه و سپس برای اثبات مدعای خود، هر تماشاگری را به سالن راه می دهند و مسئولیت این رفتار را بر عهده خانواده ها می گذارند که خودشان بچه بیاورند یا نیاورند و آنگاه شاهدیم که بخصوص در کمدی های اخیر، هر کلامی را به گوش بچه ها رساندند و هر رفتاری را با گوشه و کنایه به نمایش درآوردند و نوعی پرده دری حرمت و اخلاق را تعمیم دادند. در کنار اینها به یاد بیاوریم حضور کودکان و خانواده های بی ارتباط به فضای جشنواره فیلم فجر را در سالن های نمایش آثار جشنواره که با توجیه فرهنگی برپا می شود. اکنون قرار است این سیستم ناهمگون ایرانی که تلویزیونش در شبکه های مختلف سیاست متلون دارد و سیستم سینمایی اش هم با اولویت قرار دادن نفع مادی، متقاضی تماشاگر بیشتری است؛ چگونه درجه بندی سنی فیلم ها را هضم و جذب کرده و اصطلاحا، با ذات و جوهره اصلی این اقدام، همراه شود و آن را به اجرا درآورد؟
قبول که برای تثبیت هر اقدام اصولی فرهنگی مانند بحث درجه بندی سنی و رعایت آن، بالاخره باید از یک جایی شروع کرد تا بتدریج به نهادینه کردن آن دست یابیم؛ اما پیش از آن همه دست اندرکاران این حوزه، اعم از سینما و تلویزیون، باید گرد هم آیند و به پایه ای ثابت و عناوین و واژه های دقیق و روشن برسند تا بعد درباره اعمال آن قواعد، گروهی تعیین و حکمفرمایی نمایند. اما در وضعیت فعلی ما، که هنوز اعتماد به مسئولان حکومتی کامل نیست و هر گروهی مسئول شوند، باز اندیشه های دیگری به اعمال دیدگاه می پردازند، این اقدام نوعی افزونه کم اثر به کتاب نمایش آثار تصویری در جامعه ایران بیش نیست.