سینماسینما، حسین آریانی
در برخورد اولیه با فیلمی چون«درباره الی»(۱۳۸۷)، آن چه پیش از هر چیزی جلب نظر می کند ایده تکراری و غیر جذابش است. اصغر فرهادی اما با پرداختِ دراماتیک و چند لایه اش از روایت و شخصیت ها و البته با کارگردانی مثال زدنی اش ایده ی سهل و ممتنعِ فیلم و قصه ی دوخطیِ ساده و نه چندان جذابش را بدل به اثری درخشان و به یاد ماندنی کرده است.
آغاز فیلم و فریادهای شادمانه شخصیت های فیلم در تونل، نوید سفری شاد و لذت بخش را میدهد؛ و حال و هوای با طراوت و شاداب شخصیتها بعد رسیدن به مقصد همچنان ادامه می یابد. بنابراین در اوایل فیلم، کمتر این انتظار را داریم که کسی یا چیزی، بتواند شادی این جمع گرم و صمیمی را مخدوش کند. به همین دلیل است، که با وقوع بحران، این قدر غافلگیر می شویم. سکانس نجات پسربچه و جستجوی الی در دریا، جزو تأثیرگذارترین سکانس های فیلم است. کارگردانی قدرتمندانه و مینیاتوری فرهادی در این سکانس، لحظات هولناک و تکان دهنده ای را برای تماشاگر رقم می زند. اینجا برخلافِ صحنه های مشابه در برخی از فیلمها، همه چیز در چند نمای سردستی و بداهه وار؛ و دوربین روی دستی بلا تکلیف و شلخته خلاصه نشده است.
لرزش های دوربین روی دست، ورود شخصیت ها به قاب و خروجشان، به زیر آب رفتن گهگاه دوربین و گاه چرخیدن دوربین به سمتِ ساحل، همگی از پیش فکر شده و طراحی شده اند. به همین جهت است که این سکانس، چنین تأثیر عمیق و ویران کننده ای دارد. بازی پُر از تعلیق و هراس بازیگران هم به خوبی با نماهای دوربین روی دست ترکیب شده؛ و هیجان این سکانس را به اوج خود رسانده است.
عجیب است در سینمایی که گاه یک صحنه مملو از انفجار و افکت، در ایجاد نیمی از این هیجان و تعلیق ناتوان است، چطور فیلمسازی توانسته در صحنه جستجوی یک غریق، این همه هیجان و دلهره خلق کند.
بسیاری از اجزاء و عناصر ِفیلم حالت و کیفیتی چند وجهی دارند. از تک تک شخصیت ها گرفته که لزوما پروتاگونیست یا آنتاگونیست نیستند، و هیچ کدام مورد قضاوت قرار نمی گیرند؛ تا برخی از اشیاء و حتی بخش هایی از لوکیشن فیلم. مثلا انداختن حلقه ازدواج در صندوق صدقات در آغاز فیلم، ضمن اینکه حسی از اختفای هویت به مخاطب می دهد، احساسِ خطری مبهم، از سفری را بر می انگیزد که صدقه دادن آغازین می خواهد ایمنی اش را تضمین کند. یا مثلا می توان به کیفیت چند وجهی لوکیشنی مثل دریا اشاره کرد؛ که هم مظهر زیبایی و بیکرانگی است؛ و هم می تواند در چشم بر هم زدنی بدل به قتلگاهی مخوف شود.
تا پیش از رخ دادنِ بحران با شخصیتهایی روبروییم، که ظاهرا تفاهم ایدهآلی دارند؛ و دلخوری هایشان را کمتر به زبان می آورند؛ و بیشتر به نکات مثبت اطرافشان توجه می کنند. اما همین افراد با از راه رسیدن بحران به جان هم میافتند، به هم پرخاش و یکدیگر را متهم میکنند. این جمع دوستانه که الی را این قدر راحت در خود پذیرفته بود؛ و بدون اینکه او را بشناسد کلی تعبیر مثبت درباره اش داشت.(محجوب، معصوم، بدون عقده، خودمونی، گرم و آرام…)؛ بعد از مفقود شدنش، هر گمان ناروایی در مورد او را مجاز می شمارد. قضاوت در مورد الی مرتب در حال تغییر و در نوسان است. موج ملتهب حادثه موجب شده که قضاوتها شتابزده و لحظهای باشد.
البته ما همچنان در میان این تنشها و قضاوت ها، نگران الی هستیم؛ و با وجود اینکه حتی اطلاعات ابتدایی و اولیه ای از شخصیت الی نداریم.(حتی اسم کامل او را تا پایان فیلم نمی فهمیم)؛ ولی این فقدان اطلاعات مانع از همدلیِ ما با او نمی شود. الی شخصیتِ سمپاتیک و آرامی دارد؛ و بازی خوب ترانه علیدوستی هم این شخصیت را جذاب و دلنشین کرده است. و البته این هم از شعبده های فرهادی است که موفق می شود مخاطب را با شخصیتی که به درستی نمیشناسد و حضور کوتاهی در فیلم دارد، این همه همدل و همراه، و از فقدانش نگران و غمگین کند.
«درباره الی» فیلمی درباره حقیقت، دروغ و قضاوت است. فرهادی با خلق موقعیتِ دراماتیکی تماشایی، نقابها را کنار می زند و ما را بیواسطه با درون و باطنِ شخصیت ها رو به رو می کند. فرهادی همچنین با نگاهِ آسیب شناسانه و دقیقی، فرهنگِ دروغ، فریبکاری، و نیرنگ را در جامعه ایرانی نقد می کند.
از آغاز تا پایان فیلم، کم و بیش، همه دروغ میگویند. از همان ابتدا، و حتی برای اجاره کردن ویلا، سپیده به زن روستایی دروغ میگوید. دروغگوییها با ناپدید شدن الی به اوج خود میرسند تا جایی که بزرگترها در صحنه ای حیرت آور به بچهها آموزش میدهند که چگونه به نامزدِ الی دروغ بگویند. اینجا انگار دیگر نفسِ دروغ گفتن، مذموم نیست؛ بلکه مهم این است که آیا دروغ، منافع جمع را تامین می کند یا نه؟ پس اگر دروغی به نفع جمع بود موجه و پذیرفتنی است، و در غیر این صورت قابل بخشش نیست. مثلاً پنهان کردن موبایل الی توسط سپیده چون در تضاد با منافع جمع است، عملی نابخشودنی است. ولی دروغ گویی در مورد بی خبر بودن از وجود نامزد الی، چون منافع جمع را تامین می کند، پس معقول و مورد تایید است.
در مقابل چشمان شگفت زده مخاطب، جمع در همان حال که مشغولِ سرزنشِ سپیده برای دروغهایش است، او را همزمان وادار به دروغ گفتن میکند! و البته این بار هم مانند موارد دیگر، همه چیز نسبی است؛ و جمع بی گناه یا محکوم مطلق نیست. چون جمع، از وجود نامزد الی پیش از سفر بی اطلاع بوده؛ پس نمی خواهد مسئولیت و عواقبِ خطای ناکرده را بپذیرد؛ بنابراین راهی نمی یابد به جز این که سپیده را مجبور به دروغ گفتن کند. به همین دلیل با وجود صدمه دیدنِ بی رحمانه ی حیثیت الی (و به دنبال آن ناراحتی تماشاگر)، جمع در نگاهِ تماشاگر، محکوم و منفور جلوه نمی کند.
به جز مواردی که اشاره شد، عاملِ دیگری که در جذابیت بخشیدن به فیلم نقش مهمی دارد، عنصر تعلیق است. تعلیقی که در مورد چرایی ناپدید شدن الی در سراسر فیلم وجود دارد. ما تا نزدیک به پایان فیلم، هنوز نمیدانیم الی غرق شده یا محل را ترک کرده یا ناپدید شدن او دلیل دیگری دارد. پس اگر بگوییم «درباره الی» از سکانس جستجو در دریا به بعد، بدل به تریلری دلهرهآور می شود، سخنی به گزاف نگفته ایم.
در پایان فیلم با کشف جسد الی، سرانجام تعلیق و اضطراب به پایان میرسد و در واپسین صحنه فیلم، و در نمایی دور، جمع دوستان را میبینیم که ماشین را از دل ماسهها بیرون می کشند؛ تا با پشت سر گذاشتن تردیدها و تشویش ها و مهابتِ فاجعه ای تلخ و پس از گذر از تقابلی تکان دهنده با سایه روشن های درون خود، زندگی را نو آغاز کنند.
حال ده سال پس از اکران عمومی؛ این اثر به یادماندنی اصغر فرهادی همچنان دیدنی و تاثیر گذار است. «درباره الی» در همین مدت کوتاه با شایستگی دو بار به فهرست ده فیلم برگزیده عمر منتقدان راه یافته است. مرتبه اول بلافاصله پس از ساخت و اکران فیلم در سومین رای گیری ده سالانه منتقدان سینمای ایران تحت عنوان«بهترین فیلم های عمر ما» که در سال ۱۳۸۸ در ماهنامه فیلم انجام گرفت «درباره الی» با شگفتی رتبه چهارمین فیلم برتر تاریخ سینمای ایران را به دست آورد؛ و ده سالِ بعد در خرداد ۱۳۹۸ و در چهارمین رای گیری منتقدان در ماهنامه فیلم ، مجددا همین رتبه چهارم را تکرار کرد. به نظر می رسد که موفقیت های این اثر جاودانه اصغر فرهادی در سال های پیش رو همچنان ادامه داشته باشد؛ و «درباره الی» هر بار با توفیقاتِ خود، دوستدارانش را غرق در شگفتی و شادی کند.