نگاهی به دو فیلم از روز اول پردیس چارسو/ یک فیلم بی‌خطر!

سینماسینما، عباس اقلامی
پسران خطا می کنند و پدران باید جورشان را بکشند. پدرانی که به دنبال یک رفاقت ۱۲ ساله حالا رو در روی هم قرار می گیرند، آن هم به خاطر خطای پسرانشان. همین توصیف یک خطی کافی است تا مجاب شویم فیلم بر اساس یک طرح داستانی تکراری ساخته شده است. اما امید داریم که سالم صلواتی در فیلم اول خود ایده های تازه ای داشته باشد تا این یک خط تکراری را به شیوه ای نو و در قالب سینمایی تازه ای پیش روی ما بگذارد.
اما فرم و محتوای پدران بیشتر تنه به فیلم های تلویزیونی می زند و چیز بیشتری برای عرضه ندارد. تقابل خانواده ها، تقاص پس دادن، به میان کشیده شدن پای بیماری یکی از شخصیت های فیلم، برخوردهای غیرمنطقی و متکی بر شیون و فریاد بین طرفین ماجرا را کم در تلویزیون و اتفاقا بین فیلم های سال های گذشته جشنواره فجر ندیده ایم. و این ظاهرا برای گروهی از فیلمسازان به ویژه آن ها که در ابتدای راه هستند، سبک و شیوه ای بی خطر شده که بی کش و قوس و چالش فیلم خودشان را بسازند و خطر نکنند.
فیلمی که در گره افکنی و روایت مشکل دارد، دور از انتظار نیست که گره گشایی اش هم به ساده ترین شکل ممکن برگزار شود و حاصل کار نه یک سورپرایز جذاب که تبدیل به یک علامت سؤال تکراری برای تماشاگر شود.
و آن چه در پایان در ذهن تماشاگر می ماند نه فیلمی که روی پرده دیده شده، بلکه این سؤال است که اساسا یک فیلمساز جوان چرا باید اینچنین خالی از ایده پردازی و اجرای شیوه های نوین سینمایی باشد و آنچه از سینمای این سال ها آموخته است این باشد که سراغ موضوعاتی برود که دل هیأت انتخاب جشنواره فجر را برباید. چرا که سال هاست هیأت های انتخاب هم بیشتر فیلم های بی خطر و بی دردسر را دوست دارند!

تومان؛ یک تجربه گرایی پر ریسک

مرتضی فرشباف در فیلم تازه خود در تمام اجزای فیلم از تیتراژ تا داستان و از انتخاب بازیگر تا لوکیشن انتخابی سعی در تجربه کردن و پرداختن به ایده های نو دارد. چهار فصل و چهار شخصیت فیلم را پیش می برند. چهار شخصیتی که در طول فیلم شخصیت پردازیشان به گونه ای در هم تنیده است که هم حضور دارند و هم با هم جا عوض می کنند.
آنچه باعث جا به جایی شخصیت ها و دوری و نزدیکی شان به داوود شخصیت محوری فیلم فرشباف می شود رابطه مستقیم با پول (تومان) دارد. این پول است که شخصیت داوود را در هر مرحله تعریف می کند و تغییر می دهد و به او این امکان یا اجازه را می دهد که در هر فصل به میزان قدرت ناشی از پول خود آدم های زندگی اش را انتخاب کند. منشأ این پول (قدرت) هم شرکت او در شرط بندی روی نتایج مسابقات فوتبال و مسابقات سوارکاری کورس های فصول مختلف چابک سواران در شهر گنبد است.
آنچه فیلم را در دقایقی کشدار می کند و مانع انسجام ذهنی تماشاگر در دنبال کردن سیر روایت تومان می شود تکرارهای زیاد روی همین شرط بندی و تکه هایی دیگر از اجزای داستان است. فیلم گاه در بیان روایت های زیرمتنی چنان دچار وسواس است که لایه رویی روایت از دست تماشاگر خارج می شود. زیرمتنی که مهم است و اگر به آن راه پیدا نکنی آنچه بیشتر می بینی روایتی سطحی از فردی قدرت طلب است که از فقر به مکنت می رسد و تنها پول است که برایش ملاک تصمیم گیری و رفاقت است. اما بیشتر که به تومان فکر می کنی متوجه می شوی مرتضی فرشباف به گونه ای از سینمای تجربی نزدیک شده تا روایتش را در چند لایه بپروراند که بتواند پرده از شخصیت های چند لایه اش بردارد.
فرشباف در تجربه تازه اش می تواند تماشاگر را به تماشای فیلمش ترغیب کند، هرچند در این تجربه کردن شیوه ای پر ریسک را انتخاب کرده که اجزای زیبایش الزاما در خدمت ساختن یک کل زیبا نزد تماشاگر می تواند قرار نگیرد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 130053 و در روز دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ساعت 17:33:46
2024 copyright.