نگاهی به سه فیلم جشنواره روتردام سال ۲۰۲۲/ وقتی بخت در خانه را می‌زند

سینماسینما، حسین عیدی‌زاده
این یک گزارش جشنواره‌ای نیست، چون در جشنواره فیلم روتردام حضور نداشتم و فیلم‌های متعددی از این جشنواره ندیدم اما سه فیلم از میان فیلم‌های مسابقه بخش‌های مختلف به دستم رسید که در ادامه آن‌ها را کوتاه معرفی می‌کنم.
«یامابوکی» (Yamabuki) ساخته جوئیچیرو یاماساکی محصول ژاپن، فیلمی است با ساختاری آشنا؛ چند شخصیت که در ظاهر ممکن است به هم ربط نداشته باشد، زندگی‌شان از روی شانس یا بدشانسی با هم گره می‌خورد، البته خودشان هم تقریبا متوجه نمی‌شوند چطور یک اتفاق ساده آن‌ها را به هم پیوند داده است اما این اتفاق رخ می‌دهد و زندگی آن‌ها دستخوش تغییر می‌شود. یکی از این شخصیت‌ها، پناهنده‌ای اهل کره شمالی در ژاپن است که سعی دارد زندگی جدید را آغاز کند و دیگری پلیسی است که باید با دختر نوجوانش دست و پنجه نرم کند. فیلم با استفاده از قاب تقریبا مربعی و استفاده از فیلترهایی که تصویر را کهنه ساخته، بافت خاصی از نظر بصری به فیلم داده است که با لحن کمیک فیلم و تقدیرگرایی طنازانه فیلم همسو است. از طرفی این انتخاب بصری به فیلم کیفیتی داده شبیه فیلم‌های صامت. فیلم هرچند شگفتی ندارد اما فیلمی امیدوارکننده از فیلمسازی است که به تمامی شخصیت‌هایش به یک میزان مهر می‌ورزد.
«موضع انسانی» (A Human Position) ساخته آندرس امبلم از نروژ که تا حد زیادی من را به یاد فیلم‌های رامون زورکر یعنی «گربه کوچک عجیب» و «دختر و عنکبوت» انداخت، از این نظر که این فیلم هم در بافت بصری خود از مینیمالیسمی بهره می‌برد که در آن به خطوط، معماری و رنگ‌های زنده اهمیت فراوانی داده شده است و از نظر روایی هم مانند کارهای زورکر متکی به لحظات گذرای زندگی روزمره است مثل شیطنت‌های یک گربه یا ایستادن در بالکن و خیره شدن به آسمان. فیلم داستان دختر روزنامه‌نگاری است که ماجرای یک پناهجو و اخراجش از نروژ بعد از چندین سال فکر او را مشغول می‌کند. این دختر از طرفی خودش یک درد شخصی را به دوش می‌کشد و در این بین همخانه‌اش که در کار ترمیم وسایل و ساختمان‌های قدیمی است غمخوار و همراه اوست. فیلمی به شدت ساده که شاخک‌های انسان‌دوستی آدم را تحریک می‌کند و باز هم امیدوار می‌شوی که فیلمساز در گام بعدی‌اش می‌تواند مخاطب را غافلگیر هم کند.
«رویا و رادیو» (Le rêve et la radio) ساخته رنو دسپره-لارو و آنا تاپیا روسیوک محصول کانادا، فیلمی است که بدون بودجه ساخته شده و گویا ساختن آن سه سال زمان برده است. این فیلم تجربی از نظر داستانی – دیدار اتفاقی یک دختر و پسر در ایستگاه مترو – می‌تواند آدم را یاد دیدار اتفاقی دو شخصیت اصلی فیلم درخشان «وقتی به آسمان نگاه می‌کنیم به چه نگاه می‌کنیم» الکساندر کوبریدزه بیندازد اما فیلم مسیری کاملا متفاوت را در پیش می‌گیرد و با اتکاء به تصاویر انتزاعی، فیلم-جستار و فیلم خانگی سعی می‌کند ترس‌ها و آرزوهای شخصیت‌هایش را تصویر کند. فیلمی دشوار برای تماشا کردن، مخصوصا که روایت داستانی چندانی در آن وجود ندارد و درعوض کارگردان سعی می‌کند برداشتی حسی در مخاطب خود ایجاد کند. از این نظر این فیلم تجربی سویه‌هایی افراطی دارد و من شخصا بخش‌هایی از فیلم را که گفتار متن روی تصاویری از طبیعت یا زندگی روزمره می‌شنیدم، مخصوصا پایان‌بندی فیلم را بیشتر دوست داشتم و بیشتر با آن ارتباط برقرار کردم. دو فیلمساز احتمالا در جذب مخاطب گسترده با مشکل روبرو شوند، اما این مسیر فیلمسازی بیش از آنکه به دنبال مخاطب انبوه باشد به دنبال مخاطبی است که سعی دارد در دل تصاویر فیلم‌ها معانی هستی‌شناختی را جست‌وجو کند. از این نظر فیلم برای دوست‌داران سینمای تجربی و آوانگارد فیلمی دیدنی است.
به جمله ابتدای متن برمی‌گردم، این گزارش جشنواره روتردام در سال ۲۰۲۲ نیست، این متن پیشنهاد برای تماشای سه فیلمی است که به دست من رسیده اما از روی شانس، فیلم‌هایی بودند که هر کدام چیزهایی برای دنبال کردن و علاقه‌مندشدن در خود داشتند و امیدوارم در صورت در دسترس قرار گرفتن‌شان دیگران هم در این لذت سهیم شوند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 169561 و در روز یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ ساعت 13:02:35
2024 copyright.