سینماسینما، منوچهر دین پرست
با پرسه زدن در میان تصاویر و نور و رنگها و بدنهای متحرک چیزی به نام «نیمفاصله» شکل گرفته که شاید بتوان از این منظومه جذاب و اغوا کننده که از یک سو واقعیت را به سخره گرفته و از سوی دیگر میخواهد فضاهای جعلی را در قامت روایتی نوستالژیک – داستانی به کام بیننده معنا دهد. بیننده ای که در این فضاهای سرگردان خط کجی را باید پی بگیرد که عکسها گویی مناسکی در میان نور و رنگ است. ترفندی که عکاس برای عکسهای خود برگزیده فضایی نوین در قامتی کهن با روایتی بدیع است اما شخصیتهای مسئله دار و فضای مبهم عکسها، ما را در مرز میان حال، واقعیت و خیال رها می کند.
او با این مرزشکنی می خواهد بیننده را از حالت انزوا بیرون کشیده و جایگاهی تکین و تنها به او دهد که واکنشهای هیستریک عکسها را نه تنها تحمل کند بلکه خود به پیشگویی درباره عکسها هم برآید. اما جهان عکسها را نباید جهانی هراس انگیز تصور کرد. چرا که عکاس می خواهد با ارائه تصاویر جعلی ما را در منظومه ای از تحرک و موقعیت کارناوالی قرار دهد. بیش از آنچه داستان عکسها گویای روایتی باشد ما مسحور تصاویری هستیم که با خوانش آنها باید پیوندی میان تصویر و تصور ایجاد کنیم. گویی تعمدی از سوی عکاس تحمیل شده که با بازنمایی روایتی از آنچه بر سرنوشت افراد عکسها رخ داده باید لایه های پیرامونی آنها را در کنشها و واکنشهای بی معنی و معنادار آنها نسبت به یکدیگر دریابیم.
عکسها در مقام شیء نیز هستند. عکسهایی که با زبان شیء شده میخواهد مضمونی را در لایه های مختلف بیان کنند. چرا که یکی از عرصه هایی که می تواند نقد میکرولوژیک یا ذره نگر را به قصد کشف ساختارهای انتزاعی کلی در آن به کار بست، عباراتی است که در کلام و نوشتار روزمره کاربرد دارند. آنها در حکم نوعی لغزش های زبانی به مفهومی فرویدی اند که از ناخودآگاه خبر می دهند. تمام پدیده ها و اشیاء در این عکسها نشان از همان ارجاع به ناخودآگاهی دارد که می توان آنها را خواند. جست و جو در سطح ابژه ها و اشیاء و ادراک پیکر بندی های شان و سپس توسل به تحلیل مفهومی در حکم حرکتی است از جزء به کل و بر عکس، به واقع شیوه ای است از خواندن که در مواجهه با هر امر جزئی، وساطت تام امر کلی را پیش چشم دارد. این امر جزئی در عکسها در همان اشیایی دیده میشود که گاه بدون تحرک و گاه یک دست و یک رنگ هستند.
منبع: اعتماد